ppt خانواده درماني موري بوئن

ppt خانواده درماني موري بوئن در 29 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

هشت مفهوم نظري به هم پيوسته بوئن

تفكيك خويشتن (تمايزيافتگي خود)

مثلث ها

نظام عاطفي خانواده هسته اي

فرافكني خانوادگي

گسلش عاطفي

فرايند انتقال چند نسلي

جايگاه همشيرها

واپس روي اجتماعي

تكنيك هاي درماني

بخشي از متن

مقدمه

بوئن مبدع نظريه نظام هاي خانواده است، خانواده را يك واحد عاطفي و شبكه اي از روابط در هم تنيده اي مي پندارد كه وقتي مي توان آن را بهتر درك كرد كه از چارچوب چند نسلي يا تاريخي آنرا تحليل كرده باشيم. رويكرد نظري او و اقدامات درماني همراه آن به مثابه پلي است، بين رويكردهاي روان پويشي كه بر رشد و تحول خويشتن، مباحث بين نسلي، و اهميت گذشته تاكيد مي ورزند و رويكرد هاي مبتني بر نظريه سيستم ها كه توجه خود را به تكوين كنوني واحد خانواده و تعامل هاي آن در حال حاضر محدود مي سازند.

بوئن دريافت كه بسياري از مفاهيم روانكاوي به قدري فردي هستند كه نمي توان به سادگي به زبان خانواده برگرداند. او معتقد بود كه نيروي محركه زيربناي بسياري از رفتارهاي بشر ناشي از فراز و نشيب هاي زندگي خانوادگي، همزمان ميان اعضاي خانواده بر سر دوري از هم و در عين حال با هم بودن است (وايلي، ۱۹۹۰).

موري بوئن از همان آغاز كار باليني با بيماران اسكيزوفرنيايي و خانواده هاي آنها در كلينيك منينجر و همچنين در NIMH، بر اهميت نظريه در پژوهش، اهداف آموزشي، و فراهم آوردن زمينه مقدماتي راهنما براي فعاليت هاي متخصص باليني در خلال روان درماني تاكيد مي كرد.

بوئن بواسطه آموزش قبلي خود، علاقه مفرطي به تاكيدات فردگرايانه داشت. او در آغاز كار تحت نظر منينجر، براي درمان اشخاصي كه در اثر بيماري هاي شديد بستري شده بودند، رويكردهاي روانكاوي خلاقانه بكار مي برد. او علاقه خاصي به تاثير احتمالي همزيستي مادر و فرزند در شكل گيري اسكيزوفرني داشت. بوون اظهار داشت كه امكان دارد اسكيزوفرني زاييده دلبستگي تكيه گاه حل نشده با مادري باشد كه خودش ناپخته جلوه مي كند و محتاج فرزند است تا نيازهاي عاطفي خويش را ارضا كند، او به كار با مادر و فرزند، در كنار هم پرداخت. در اين برنامه، مادران به همراه فرزندان اسكيزوفرني شان در كلبه هاي موجود در محوطه كلينيك چند ماه در كنار هم زندگي مي كند.

بوئن دريافت شدت عاطفي تعامل مادر – فرزند نيرومندتر از آني است كه تصور مي كرد. اين شدت خصيصه كل روابط خانواده است. پدران و همشيرها نيز بعدها معلوم شد كه نقشي كليدي در ايجاد و تداوم مشكلات خانواده ايفا مي كنند، چونكه دايماً ميان مجموعه هاي مختلفي از اعضاي خانواده ائتلاف هاي مثلثي شكل بوجود مي آورد و از ميان مي رود. بوون توجه خود را معطوف به چيزي كرد كه به نظام عاطفي خانواده مشهور بود.

طرح NIMHدر ۱۹۵۹ به پايان رسيد. او در حين پالايش دائمي مفاهيمي كه نخستين بار در دهه ۱۹۶۰ مطرح كرده بود، برنامه آموزشي براي خانواده درماني تدارك ديد و در ۱۹۷۸ كتاب «خانواده درماني در كار باليني» را منتشر ساخت. موري بوون كه چهره اي شاخص در رشد و تحول خانواده درماني است، تا زمان مرگش به سال ۱۹۹۰ همچنان يك نظريه پرداز اصلي باقي ماند.

هشت مفهوم نظري به هم پيوسته بوئن :

زير بناي نظري همه اين مفاهيم آن است كه تصور مي شود هميشه نوعي اضطراب مزمن در زندگي وجود دارد كه بخش اجتناب ناپذيري از طبيعت به شمار مي آيد. پديده اي زيستي كه به اعتقاد بوون وجه مشترك انسان با تمامي صورت هاي زندگي است. به نظر بوون اضطراب مزمن از طريق نسل هاي قبل، منتقل مي شود . بدين شكل كه خانواده دايما در حال كشمكش بر سر متعادل سازي ميان احساس با هم بودن و تفكيك خود اعضاست. اضطراب مزمن مبناي اصلي تمامي نشانه هاي بيمارگون است.

۱- تفكيك خويشتن (تمايزيافتگي خود):

به نظر بوئن، درجه ظهور تفكيك خويشتن در هر فرد بيانگر ميزان توانايي او براي تميز فرايند عقلي از فرايند احساسي (عاطفي) است كه وي تجربه مي كند. افرادي كه بيشترين امتزاج را بين افكار و احساساتشان دارند (مثلاً اشخاص اسكيزوفرنيايي و خانواده آنها) ضعيفترين كاركرد را دارند. هدف اصلي تفكيك خويشتن، توازن ميان احساس و شناخت است. تفكيك در معناي بووني آن، بيشتر يك فرايند است تا هدفي دست يافتني.

بوئن مفهوم «توده نامتمايز من خانواده» را كه برگرفته از مفاهيم روان كاوي است، براي توضيح مفهوم « به هم چسبيدگي» عاطفي خانواده ابداع كرد؛ وضعيتي كه در آن «نوعي وحدت عاطفي مشترك در تمام سطوح وجود دارد». گاه نزديكي عاطفي به قدري شديد است كه اعضاي خانواده احساس مي كنند از احساسات، افكار، تخيل ها و روياهاي يكديگر باخبرند؛ كه البته اين صميمت مي تواند به حالت ناخوشايند نزديكي مفرط و در نهايت طرد متقابل بين دو عضو ختم شود.

بوئن، مفهومي را كه در آغاز، به زبان روانكاوي، «توده نامتمايز من خانواده» ناميد، بعدها به زبان نظريه ي سيستم ها تحت عنوان «امتزاج – تفكيك» تعريف كرد. هر دو اصطلاح مويد اين مطلب است كه پختگي و تحقق فرد، نيازمند آن است كه او از دلبستگي هاي عاطفي حل نشده ي خانواده ي اصلي اش رهايي يابد.

خويشتن مستحكم: كسي كه مفهوم نيرومندي از خويشتن در اختيار دارد. عقايد محكم و باورهاي كاملاً مشخص را مطرح مي سازد. چنين شخصيتي «خويشتن مستحكم» را به نمايش مي گذارد.

شبه خويشتن نامتمايز: اين افراد  عقل و عاطفه شان چنان در هم آميخته است كه زندگي شان تحت اختيار احساسات اطرافيانش قرار دارد. آنها به خاطر آنكه اشخاص ترسو و به لحاظ عاطفي نيازمند هستند، فرديت خود را فداي كسب اطمينان از سوي ديگران مي كنند. به نظر بوون آنها نوعي شبه خوشتن نامتمايز را نشان مي دهند. چون شخصيتشان چيزي نيست مگر عقايد و ارزشهاي تعلق به ديگران.

و ...