ppt نظريه X و Y داگلاس مك گريگور

ppt نظريه X و Y داگلاس مك گريگور در 29 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

كتاب اصول مديريت

كتاب بعد انساني شركتها

دورنماي انديشه مك گريگور

نظريه X و Y داگلاس مك گريگور (Theory X,Y) در مديريت

مفروضات نظريه X

رفتار مديران در نظريه X

مفروضات نظريه Y

رفتار مديران در نظريه Y

بخشي از متن

مقدمه

داگلاس مك گرگور در سال 1906 به دنيا آمد و در سال 1964 دار فاني را وداع گفت. وي استاد مديريت در دانشكده مدريت ام آي تي بود و از سال 1948 تا 1954 رياست كالج آنتاياج را بر عهده داشت.

كتاب چهره انساني سازمان كه در سال 1960 نوشته شد، تأثير عميقي بر عادات آموزشي گذاشت. او در اين كتاب رويكردي در ايجاد محيطي را معرفي كرد كه كارمندان در آن با قدرت بالاسري، نشان دادن مسير و كنترل يا يكپارچگي و خود كنترلي انگيخته مي‌شوند كه به آن تئوري ايكس و واي گفته مي‌شود. تئوري واي كاربرد عملي مكتب روانشناسي بشر دوستانه است كه توسط دكتر آبراهام مازلو شكل گرفت. همچنين مي‌توان آنرا اعمال موج سوم روان شناسي بر مديريت علمي نيز دانست.

تصور عمومي بر اين است كه او طرفدار تئوري واي بود، اما آنطور كه ادگار شاين در مقدمه آخرين كتاب او كه پس از مرگش چاپ شد يعني مدير حرفه‌اي مي‌نويسد: "من در برخوردهاي شخصي كه با مك گرگور داشتم به اين نتيجه رسيدم كه تا حدودي از تبديل تئوري واي به اصولي يكدست چون تئوري ايكس نااميد شده است، منظورم عمومي سازي بيش از حدي است كه مك گرگور سعي كرد با آن مبارزه كند ... امروزه خوانندگان كمي قبول مي‌كنند كه محتواي كتاب داگلاس بي طرفانه نگاشته شده يا او صرفاً خواسته مطلب علمي را بيان كند."

گراهام كلوركي در مديران و جادو(انتشارات لانگ من، 1971) مي‌نويسد: "... او واژه‌هاي تئوري ايكس و تئوري واي را در كتابش خلق كرد و آنها را براي مشخص كردن دو باور مديران در مورد رفتارهاي انساني بكار برد. نظر او اين بود كه رفتار مديران تحت تأثير باور آنهاست... مك گرگور اميدوار بود كه كتابش مديران را به بررسي دو باور واداشته، باورهاي ديگري خلق كنند، فرضيات آنرا امتحان كنند و استراتژيهاي مديريتي به وجود آورند كه از نظر منطقي با ديدگاه واقعي تطابق داشته باشد. " اما اين چيزي نبود كه اتفاق افتاد. در عوض همه تصور كردند كه مك گرگور طرفدار تئوري واي است كه فراتر از اخلاقيات مي‌باشد؛ يعني مجموعه‌اي از ارزشها كه بايد جايگزين ارزشهاي فعلي مديران شوند.

او مدرك ليسانس مكانيك خود را از انستيوت تكنولوژي رانگون، ليسانس هنر را از دانشگاه ايالتي وين در 1932 و فوق ليسانس و دكتري روان شناسي را از دانشگاه هاروارد در 1933 و 1935 اخذ كرد.

مك گرگور اولين كسي بود كه به مدل‌هاي مديريتي توجه كرد. وي عقيده داشت كه اغلب اقدامات مديران، از نظر آنان نسبت به خصوصيت‌هاي رفتاري انسان شكل‌مي‌گيرد

او بين علم مديريت و مدير تمايز قائل مي‌شود. اما بر اهميت نظريه در رفتار مديريت تاكيد مي‌كند. «داشتن پيش‌فرض‌هاي نظري كم وبيش رسا، شدني است. اما گرفتن يك تصميم مديريتي با انجام دادن يك اقدام مديريتي، بدون اثرپذيري از پيش‌فرض‌هاي رسا يا نارسا امكان‌پذير نيست. پافشاري بر عملي بودن يك پيش‌فرض، به اين معناست كه «بياييد پيش‌فرض‌هاي نظري مرا، بي‌چون و چرا يا آزمون، بپذيريم.» همگاني كردن هر نظريه بدون آزمون روش پيش‌فرض‌هاي آن، گاه به ناسازگاري‌هاي در خور ملاحظه در رفتار مديريت مي‌انجامد

شيوه فراگير ديگر در چشم‌پوشي از اهميت نظريه در رفتار مديريت پافشاري بر هنر بودن مديريت است. علم با پيشرفت معرفت سر و كار دارد؛ مديريت مانند هر حرفه دست‌يابي به هدف‌هاي عملي است. مسئله اين است كه آيا مديريت مي‌تواند براي دست‌يابي به آن هدف‌ها، از معرفت علمي بهره بگيرد. پافشاري بر هنر بودن مديريت يعني ناديده گرفتن پيوندي كه ميان معرفت نظام‌دار و آزموده شده، با عمل وجود دارد.»