ppt نظريه رشد آرنولد گزل

ppt نظريه رشد آرنولد گزل در 30 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت  ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

مفهوم پرسش

مفهوم رشد داخلي

مراحل رشد گزل

اصول گزل

ملاحظات روش‌شناختي و پردازش داده‌ها در نظام گزل

بخشي از متن

مقدمه

آرنولد گزل در سال (1880) به دنيا آمد و در سال 1961 چشم از جهان فروبست . او را بايد پيشواي طرفداران رشد طبيعي به شمار آورد.

به اعتقاد وي رشد فرايندي است با الگوهاي مشخص كه از دوران، كنترل ومراقبت شده، به انجام مي رسد ونه تنها شامل نمو بافتها واندام ها، بلكه شامل كاركردو رفتار خاص آنها نيز مي باشد. فرهنگ ومحيط تنها به عنوان عوامل ثانوي در اين فرايند موثرندو مي توانند شكل رشد را تغيير دهند، اما نمي توانند آن را پديد آورند يا از بين ببرند.

رشد طبيعي معمول شرايط ساخت دروني است كه به شيوهاي منظم ودور از هر گونه يادگيري وتمريني پديد مي آيد.

گزل به ويژه در تعيين شيوه هاو فنون رشد براي روانشناسان و پزشكان كودك شهرت به سزاي دارد. وي در مقام سرپرست كانون پژوهشهاي كودك در دانشگاه (يه يل) با همكاري طرفداران خود هنجارهاي رشد را مشخص نمود.به اعتقاد او رفتار كودك در الگوهاي معين كاملا قابل پيش بيني است وچون سرعت رشد متفاوت است، بي شك زمان مراحل رشد نيز متغير است.

گزل هنجارهاي سني را معيارهاي قطعي رشد نمي شناسد، بلكه آنها را توجيهي براي هدفها به شمار مي آورد و در هر يك از مراحل سني به تفاوتهاي فردي اعتبار بيشتري مي دهد.وي مي كوشد تركيبي از حالت هاي اختصاصي و مراحل رشد به وجود آورد.

به نظر او مراحل رشد از پيش تعيين گرديده است اما شخصيت،ميزان و سرعت رشد و استعدادهاي فردي حالت اختصاصي دارند. برخي رفتارها بدون تاثير عوامل بيروني خودبه خود پديدار مي شوند. حالتهاي اختصاصي درون زاد در نظر او حائز بيشترين ارزش واعتباراند.

با توجه به مطالبي كه بيان شد، بنا بر اعتقاد گزل رشد فرايندي است كه ازدرون فرد سرچشمه مي گيرد ومحيط تنها يك تاثير فرعي بر اين فرايند دارد. بدين سبب وي هم درخانه وهم درمدرسه از آزادي رشد كودك در حدود توان وعلاقه او طرفداري مي كندو هر نوع اجباريا محدوديت را ناقص رشد و پرورش سالم مي داند،زيرا در وجود كودك روحيه منفي گرايي پديد مي آوردو به سازندگي و باروري وي لطمه وارد مي سازد.

مفهوم رسش

گزل معتقد بود كه رشد كودك، تحت تأثير دو نيروي عمده است. نخست آنكه، كودك محصول محيط خويش است. اما گزل معتقد بود كه رشد كودك به كونه اي بنيادي تر، از درون و بر اثر عمل ژن ها، هدايت مي شود. او اين فرايند را رسش يا باليدگي ناميد. ويژگي بارز رشد مبتني بر رسش اين است كه همواره به صورت مراحلي ثابت، آشكار مي شود.

اين مسئله را مي توان نخست در جنين در حال رشد مشاهده كرد كه در آن مثلاً، قلب همواره اولين عضوي است كه رشد مي يابد و عمل مي كند. به همين ترتيب، مغز و سر، زودتر از ساير بخش هاي بدن جنين، از قبيل دست و پا رشد مي كنند. اين ترتيب كه طرحي ژنتيكي آن را هدايت مي كند، هرگز نقض نمي شود. رشد به صورت سلسله مراحل، پس از تولد نيز ادامه مي يابد. البته كودكان از نظر ميزان رشد با يكديگر تفاوت دارند. بعلاوه، ميزان رشد تحت كنترل تفاوت هاي فردي است كه به وسيله مكانيزم هاي ژنتيكي دروني، تعيين مي شود.

رسش و محيط، تأثيرات كاملاً متفاوتي دارند. در رشد قبل از تولد، اين موضوع بدين معنا است كه رسش، متمايز از جنبه هاي محيط دروني از قبيل حرارت و اكسيژني است كه جنين از مادر دريافت مي كند. بي ترديد اين عوامل محيطي اهميت بسيار زيادي دارند، زيرا پشتيبان رشد سالم هستند، اما در ترتيب آشكار شدن ساختار و الگوهاي عمل، هيچ نقش مستقيمي ايفا نمي كنند. اين وظيفه، بر عهده مكانيزم رسش است. نوزاد پس از تولد، به محيط متفاوتي وارد مي شود. اين محيط، تنها نياز هاي جسماني او را برآورده نمي كند، بلكه محيطي اجتماعي و فرهنگي است كه او را به انجام رفتار هاي درست وا مي دارد.

گزل معتقد بود كه كودك براي تحقق قواي نهفته در خود، به وضوح به محيط اجتماعي نياز دارد، اما همچنين بر اين باور بود كه نيروهاي اجتماعي، زماني به بهترين وجه بر كودك اثر مي گذارد كه با اصول رسشي دروني، هماهنگ باشند. گزل به ويژه، با آموزش زود هنگام مطالب به كودكان مخالف بود. كودكان هنگامي كه آمادگي پيدا كنند و دستگاه عصبي آن ها به قدر كافي رشد كند، خواهند نشست، خواهند ايستاد و راه خواهند رفت. آن ها در زمان مناسب و با هدايت عوامل دروني شان، به تدريج بر تكاليف مختلف تسلط مي يابند. تا پيش از آن زمان، آموزش، ارزش چنداني ندارد و ممكن است بين مراقب و كودك، باعث پيدايش تنش نيز بشود. اين كودك، در برخي مهارت ها توانايي بيشتري از خود نشان داد، ولي كودك آموزش نديده خيلي زود و با تمرين بسيار كمتري همين توانايي ها را به دست آورد، و اين تكاليف را تقريباً در همان سني انجام داد كه از او انتظار مي رفت. بنابراين، ظاهراً يك برنامه زماني دروني وجود دارد كه آمادگي انجام دادن تكاليف را تعيين مي كند و به نظر مي رسد سودمندي آموزش هاي زود هنگام، نسبتاً موقتي است.

مسئله تحريك زود هنگام، مسئله اي بحث انگيز است، اما ظاهراً تلاش هاي ما براي تسريع رشد حركتي اوليه، تأثيرات اندكي دارد. بنابراين، رسش به فرايندي اطلاق مي شود كه از طريق آن، رشد به وسيله عوامل دروني و در درجه اول، ژن ها كه مواد شيميايي درون هسته سلول ها هستند، كنترل مي شود. ژن ها توالي، زمان بندي و شكل پيدايش الگوهاي عمل را تعيين مي كنند. تا اينجا عمدتاً رشد مبتني بر رسش رفتار حركتي اوليه را، كه گزل در مطالعات خود بر آن تأكيد داشت، توضيح داده ايم.

با وجود اين، گزل بر اين باور بود كه رشد تمامي شخصيت، در كنترل رسش است. مثلاً او معتقد است: دستگاه عصبي كودك در مراحل و تسلسل هايي طبيعي، رسش مي يابد. او قبل اينكه بايشتد، مي نشيند. قبل از صحبت كردن، غان و غون مي كند. قبل از اينكه حقيقت را بگويد، از خود دروغ سر هم مي كند. قبل از اينكه مربع بكشد، دايره رسم مي كند، قبل از اينكه نوعدوست شود، خود پسند است قبل از اينكه به خود متكي شود، به ديگران وابسته است. همه توانايي هاي كودك از جمله اصول اخلاقي او، از قوانين رشد متأثر است.

 و ...