دانلود ppt, پاورپوينت, پرسشنامه, پيشينه تحقيق,مقاله

ppt مدل هاي اخلاق حرفه اي و تصميم گيري هاي اخلاقي در 22 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

مدل بارتلس

مدل رست

مدل فرل و گرشام

مدل تعاملي ترويون

مدل بومر

مدل دابينسكي و لوكن

مدل اقتضايي- مساله جونز

مدل پترسون

بخشي از متن

مقدمه

اخلاق اساس زندگي انساني و ملاحظات اخلاقي ضرورتي براي موفقيت سازمانها محسوب ميشود طوري كه امروزه اين ملاحظات باحيات سازمانها گره خورده است. اخلاق در مكاتب مختلف تعاريف و انواع مختلفي دارد. يكي از انواع اخلاقيات كه در بسياري مشاغل نمود پيداكرده و جزء الزامات آن محسوب ميشود اخلاق حرفهاي است. اخلاق حرفهاي مجموعهاي از اصول و استانداردهاي انساني است كه رفتار افرادو گروههاي سازماني را جهت داده و هدف آن تعيين چهارچوبي است كه كه بر اساس آن ارزش هايي اخلاقي ايجاد، حفظ و توسعه پيدا نمايد. اهميت اخلاق در اين جمله پيتر دراكر بيشتر خود را نمايان ميكند؛ اگر مدير فاقد اخلاق نيكو باشد يا درستكار نباشد، روح و حيات سازمان را تباه ميكند. مشخصههاي اخلاق حرفهاي عبارتند از: صداقت و راستگويي، وظيفه شناسي، اعتماد و اطمينان، احترام و مسئوليتپذيري. در رويكرديديگر مشخصههاي زير براي اخلاق حرفهاي آورده شده است: توكل، تعهد، تخصص، تعلق، تداوم، تحول و تكامل. با توجه به نقش اخلاق بويژه اخلاق حرفهاي در موفقيت سازمانها، در نوشته حاضر به انواع مدل اخلاق حرفه اي پرداخته مي شود .

مدل بارتلس

اولين مدل اخلاق حرفه اي در سال 1967 توسط "بارتلس" ارائه شد. او با در نظر گرفتن پيش فرض هايي، مفاهيم زير را وارد مدل خود كرد:

•           اخلاق معيار تشخيص درستي رفتار است.

•           تعاملات اجتماعي، حوزه اي است كه قضاوت اخلاقي در آن اتفااق مي افتد.

•           ساختار اقتصادي و غير اقتصادي بر رفتار فردي تاثير مي گذارد.

•           انتظارات از نقش فردي شامل رفتار اخلاقي از فرد مي شود.

•           قوانين اجتماعي بيش از الزامات فني مبناي قضاوت اخلاقي قرار ميگيرد.

بارتلس با در نظر گرفتن اين مفاهيم مدلي را ارائه كرد كه شامل چند ماتريس مي شود. اين ماتريس ها متغيرهاي مختلف را شامل ماتريس "تاثيرات فرهنگي"، "عوامل غير اقتصادي"، و "انتظارات نقش" ميشود به هم مربوط مي كنند. سپس اين عوامل را مجموعا درون يك ماتريس جاي مي دهد. بارتلس در نهايت عامل مهم در مدل اخلاقي خود را "آستانه حساسيت اخلاقي" معرفي كرد.

مدل رست

اين مدل توضيح ميدهد ساختارهاي شناختي مختلف و فرآيندهاي موجود در بطن فرآيند تصميم گيري اخلاقي براي ايجاد رفتار اخلاقي فرد چگونه با هم تركيب مي شوند. او چهار جزء اصلي و دروني فرآيند تصميم گيري اخلاقي را ارائه مي كند.

و ...

ppt بررسي عاطفه هراسي در 30 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

مثالي در زندگي

عاطفه هراسي در رابطه چيست؟

عاطفه هراسي چگونه بر رابطه اثر مي‌گذارد؟

تفاوت هراس بيروني و هراس عاطفي

چرا بر عاطفه و احساسات تاكيد مي كنيم؟

عاطفه، مقدم بر شناخت است

عاطفه داراي تقدم عصب شناختي است

عاطفه يك برانگيزاننده اوليه است

پيوندهاي عاطفي مي توانند تغيير كنند

شناسايي عواطف دشوار است

عواطف موجب ترس و اجتناب مي شوند.

بخشي از متن

مقدمه

دراين مطلب در مورد ترس از وارد شدن به رابطه عاطفي صحبت خواهيم كرد. عاطفه هراسي اصطلاحي است كه به مجموعه اي از رفتارهاي و نگرش‌هاي فرد در رابطه عاطفي تلفي مي‌شود. در اين مبحث، اختصاصا به هراسي كه در زمان برقراري رابطه ممكن است داشته باشيم مي‌پردازيم.

عاطفه هراسي به معناي هراس از تجربه احساسات و عواطف است. به نوعي كه فرد از وارد شدن به حوزه‌اي كه هيجانات را بايد تجربه كند اجتناب مي‌كند. از طرفي، ممكن است وارد آن حوزه شود ولي باز هم رفتارهاي ايمني داشته باشد. اين رفتارهاي ايمني، او را از تجربه عواطف حفظ مي‌كنند. به گونه‌اي كه در ميدان هيجانات و احساسات حضور دارد. ولي تجربه نمي‌كند. دليل عاطفه‌هراسي و اين‌كه يك فرد عاطفه هراس مي‌شود متفاوت است. ولي اين مورد از اين جهت كه در روابط اثر مي‌گذارد، بسيار حائز اهميت است.

مثالي در زندگي

گاهي اوقات واكنش هايي از خودمان مي بينيم كه برايمان تعجب آور است. مثلا وقتي به شهربازي مي رفتم. اصرار داشتم كه سوار دستگاه‌هاي ترسناك شوم. همان‌هايي كه هم خود صندلي مي‌چرخد و هم رديف صندلي‌ها بالا و پايين مي‌روند. اصرار من اين بود كه نشان دهم من نمي‌ترسم. بعد از اتمام بازي هم كلي بين دوستانم اعتبار داشتم كه نترس هستم.  و از پس اين هيجان بسيار دلهره‌آور برآمده‌ام. ولي يك چيز را فقط خودم متوجه شدم. من تقريبا در تمام مدتي كه مي‌چرخيدم و بالا و پايين مي‌آمدم چشمانم را بسته بودم. اگر چشمانم را باز مي‌كردم فقط چرخش و چرخش و بالا و پايين آمدن را مي‌ديدم.

از آن موقع كه چندين سال پيش بود، اين سوال در ذهنم بود كه چرا خودم را در آن موقع قرار دادم ولي چشمانم را بستم. وارد موقعيتي چالش‌برانگيز شدم. مي‌خواستم تجربه كنم ولي انگار نمي‌توانستم. راهكار مقابله‌اي من اين بود كه خودم را گول بزنم. در آن موقعيت وارد شوم. ولي آن را تجربه نكنم. هراس در رابطه نيز به همين منوال براي ما رخ مي‌دهد. يعني قدم به رابطه مي‌گذاريم ولي خود را درگير آن نمي‌كنيم.

عاطفه هراسي در رابطه چيست؟

امروز ولي، متوجه شدم كه در رابطه‌ها هم واكنش‌هاي ما مي‌توانند اين‌گونه باشند. گاهي مي‌خواهيم رابطه‌اي شروع كنيم. اما وقتي پاي احساسات و متعلقات آن برسد، نخواهيم تجربه كنيم. وقت بگذرانيم و چشمانمان را ببنديم. از واقعيت اجتناب كنيم. واقعيتي كه مي‌گويد اين رابطه هم بالا دارد هم پايين. براي برقرار ماندن آن بايد ظرف وجودمان توان پذيرش داشته باشد. اگر اين ظرف كوچك باشد. با وجود نزديكي فيزيكي، خود را دور مي‌كنيم. چشمان روانمان را مي‌بنديم.

با هراس در رابطه، اين رابطه هم مي‌تواند مانند همان بازي تمام شود. بعد از بازي خودت هستي و حس اين‌كه چرا نتوانستي چشمانت را باز كني. اما هنگام دوري رواني، يا اجتناب هيجاني، يا همان عاطفه هراسي، رابطه را ادامه مي‌دهي. رفته رفته اين دوري هيجاني يا عدم پاسخگويي به چشم مي‌آيد. يا تو خسته مي‌شوي يا طرف مقابل. و وقتي رابطه تمام شود، از ميدان تعامل و تقابل احساسات كه دور شدي. تو مي‌ماني و هزار حرف نزده، احساس ابراز نشده يا حتي تجربه نشده.

و ...

ppt مدل بهزيستي رواني كارول ريف در 20 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

خودمختاري

رشد فردي

تسلط بر محيط

هدفمندي در زندگي

روابط مثبت با ديگران

پذيرش خود

بخشي از متن

مقدمه

سازمان بهداشت جهاني(WHO)، سلامتي را نه تنها شامل فقدان بيماري، بلكه در برگيرنده رضامندي ذهني، جسمي و اجتماعي مي داند. اين تعريف منجر به تغيير الگوي پزشكي (مبتني بر بيماري ها) و ايجاد و گسترش يك الگوي سلامت عمومي شد.

بهزيستي رواني(well-being) به عنوان يكي از مولفه هاي اصلي سلامت عمومي(general health) و رضامندي در خلال ۳ دهه گذشته توجه بسياري از روانشناسان و محققان را به خود جلب كرده است. بهزيستي رواني يك مفهوم متنوع چند بعدي است كه در نتيجه تركيب تنظيم هيجاني، ويژگي هاي شخصيتي، هويت و تجارب زندگي به وجود مي آيد.

تحقيقات كارول ريف(Coral Reef) موجب به وجود آمدن ديدگاهي مبتني بر  عيني بودن مفهوم بهزيستي رواني به جاي ذهني بودن آن شد. مدل ريف، مدلي كلي از بهزيستي روانشناختي است، كه به بررسي پيشرفت هاي درك شده در مقابل چالش هاي وجودي، در جريان طول عمر مي پردازد. طبق اين مدل، خوب زندگي كردن و خوب پير شدن، چنين ايجاب مي كند كه افراد از توان هاي خود به طور كامل استفاده كنند.

بهزيستي رواني شامل احساس انسجام و پيوستگي در زندگي، و تعادل عاطفي و رضايت كلي از زندگي است.

طبق مدل ريف(۱۹۸۹)، بهزيستي رواني داراي ۶ مولفه است.

1.         احساس استقلال و توانايي ايستادگي در مقابل فشارهاي اجتماعي (خود مختاري)

2.         احساس رشد مستمر (رشد شخصي)

3.         توانايي فرد در مديريت محيط (تسلط بر محيط)

4.         داشتن هدف در زندگي و معنا دادن به ان (زندگي هدفمند)

5.         برقراري روابط گرم و صميمي با ديگران و توانايي همدلي (رابطه مثبت با ديگران)

6.         داشتن نگرش مثبت نسبت به خود (پذيرش خود)

خودمختاري

خودمختاري به معناي تنظيم رفتار خود از طريق منبع كنترل دروني است. انسان با عملكرد كامل از سطح بالايي از ارزيابي دروني برخوردار است و خودش را بر اساس هنجارها و استانداردهاي خودش مورد ارزيابي قرار مي دهد، نه بر اساس استانداردهاي ديگران. افراد خودمختار براي به دست آوردن تاييد ديگران تلاش نمي كنند، آنها بيشتر به عقايد خوشان اهميت مي دهند و كمتر تحت تاثير نظرات ديگران قرار مي گيرند. سطح بالاي خودمختاري سبب استقلال مي شود.(ريف و كيس، ۱۹۹۵)

رشد فردي

رشد فردي به توانايي فرد براي پيشرفت و ارتقاي خود به منظور مبدل شدن به يك انسان كامل، رسيدن به خودشكوفايي و نيل به اهداف است(ريف و كيس، ۱۹۹۵). براي رسيدن به سطح بهينه عملكرد رواني، فرد بايد به طور مستمر در جنبه هاي مختلفي از زندگي رشد و پيشرفت كند. اين امر مستلزم آن است كه فرد به طور مداوم در فعاليت ها درگير شده و مشكلات را حل كند تا به موجب ان استعدادها و توانايي هايش را گسترش دهد.

و ...

ppt مفاهيم اصلي نظريه وينيكات در 27 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

محيط و غريزه

محيط مساعد

توهم قدرت مطلق

ظرفيت تنها ماندن

موضوع

ابژه انتقالي

خود حقيقي و خود كاذب

نقد نظريه وينيكات

بخشي از متن

مقدمه

دونالد وينيكات(Donald Winnicott)، پزشك اطفال و روانكاو انگليسي، از اعضاي مكتب تئوري روابط شي است. وينيكات در سال ۱۸۹۶، در غرب انگلستان و در يك خانواده مرفه مذهبي از طبقه متوسط اجتماعي به دنيا آمد. پدر وي، مردي سرسخت بود كه استانداردهاي رفتاري بسيار سخت‌گيرانه‌اي داشت. دونالد جوان بازي با يك عروسك دختر زيبا را دوست داشت اما پدرش اين رفتارهاي به زعم او غير مردانه را به شدت تمسخر مي كرد، آن قدر كه يك روز دونالد، عروسك مورد علاقه‌ اش را له كرد.

از ديد وينيكات يك رابطه انساني خوب، تعاملي ظريف و حساس است كه پيش فرض آن پذيرش نقص هاي انساني است. عشق معاني زيادي دارد اما عنصر اساسي آن همين تجربه تعامل ظريف است و وقتي مي توانيم بگوييم كه دوست داشتن و دوست داشته شدن را تجربه كرده ايم كه در چنين تعامل ظريفي قرار بگيريم. وينيكات در تمام زندگي‌اش يك دغدغه داشت و آن رهايي و آزادي خود در برابر خواست‌هاي والديني و فرهنگي بود.

محيط و غريزه

وينيكات بر نقش محيط در شكل گيري خود تاكيد داشت و معتقد بود محيطي كه نسبتا خوب باشد، فرايند رسشي نوزاد را تسهيل مي كند. نوزاد بر امكانات محيط تكيه مي كند و محيط (درقالب شخص مادر) خود را با نيازهاي دگرگون شونده نوزاد سازگار مي سازد. در جريان رشد، وابستگي نوزاد به محيط يا مادر تدريجاً كاهش مي يابد.

زماني كه وينيكات قدم به عرصه روان‌تحليلي در لندن گذاشت، روان‌تحليل‌گران هنوز انگيزه هاي انساني را عمدتا در قالب تكانه‌هاي غريزي ابتدايي فرويد در نظر مي گرفتند كه هدف آن ها كاميابي جنسي بود.

ملاني كلاين تاثير مهمي بر تئوري فرويد با استفاده از پافشاري بر اهميت كودكي در زندگي گذاشته بود، اما همچنان به نظريه لذت گرايي فرويد قائل بود كه نياز اوليه نوزاد را در درجه اول جستجوي لذت مي دانست. كلاين علاقه خاصي به دنياي درون رواني و فانتزيك كودك داشت. او در نظريه اش هيچ علاقه‌اي به محيط واقعي و بيرون از ذهن كودك نداشت. وينيكات تحت تأثير ملاني كلاين بوده است.

در حالي كه فرويد، انسان را موجودي مي‌دانست كه تحت كنترل غرايز قدرتمندي است كه بايد توسط اخلاق و فرهنگ سركوب شوند، وينيكات به فرآيند دست نخورده رشد كه باعث ايجاد آگاهي اخلاقي به عنوان محصول جدال اوليه مي‌باشد، اعتقاد داشت. او معتقد بود، رشد معمولا به خوبي پيش مي‌رود و مادران معمولا به اندازه كافي خوب هستند. مادران در ابتداي زندگي فرزندشان كاملا دلمشغول آنها هستند و در نتيجه به تمام نيازهاي آنها به خوبي توجه مي كنند و اين موضوع باعث مي شود خود نوزاد به خوبي رشد كند.

از نظر فرويد مسئله اساسي اين است كه چگونه مي توان انسان را فراتر از آنچه هست ببريم. براي وينيكات اين دغدغه به اين صورت بود كه چگونه با موجوديت ناقص و ناكامل انساني مواجه شويم. بازي، هنر و عشق با قدرت زيادي به كمك ما مي آيند تا بتوانيم اين تجربه را تحقق بخشيم.

محيط مساعد

وينيكات معتقد بود كه كودك از ابتدا به دنبال اشكال پيچيده‌ اي از روابط است و نه لذت گرايي محض. او همچنين رشد كودك را بدون توجه به اطرافيان واقعي او امكان‌پذير نمي دانست. اين افراد شامل ابژه‌هاي كودك، چه پاسخ دهنده و چه غيرپاسخ دهنده، هستند كه محيط مساعد(تسهيل‌گر) را براي رشد هيجاني كودك ايجاد مي‌كنند يا باعث مخفي شدن خود حقيقي او مي‌شوند.

شرايط محيطي، اعم از مطلوب يا نامطلوب، رشد نوزاد را شكل مي دهند. مولفه اساسي در محيط، مراقبت مادرانه است. در آغاز، محيط مساعد، خود مادر است. در صورت وجود محيطي مساعد، نوزاد نمو مي يابد و در جريان رسش به پيش مي رود. مشخصه محيط مساعد، سازگاري آن است. وينيكات اين اصطلاح را براي توصيف سازگاري محيط با نيازهاي نوزاد به كار مي برد.

بسيار مهم  است كه مادر محيطي مساعد براي كودك ايجاد نمايد كه به او فرصت ابراز وجود حتي هيجانات مخرب و نفرت انگيزش را بدهد، بدون اينكه پيام صدمه ديدن مادر به او برسد. در اغلب موارد مادران خشم كودكشان را بدون اينكه آسيب ببينند، مي پذيرند. اين توانايي همچنين براي يك درمانگر خوب نيز بسيار حياتي و مهم است.

بشر با توجه به مفهوم “محيط مساعد” مي تواند براي شهروندان درباره زندگي سياسي عصر حاضر بسيار بياموزد و به مفهوم غني معناي ليبرال فرديت نه به معناي خودخواهي بلكه به معناي توانمندي براي رشد و ابراز خود، بپردازد.

و ...

ppt نظريات پل اكمن در 35 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

هيجانات مشترك و اختصاصي

روانشناسي دروغ

روش هايي براي دروغ سنجي

حقايقي درباره دروغ

شناخت دروغگو از طريق زبان بدن

بخشي از متن

مقدمه

پل اكمن(Paul Ekman) متولد ۱۵ فوريه ۱۹۳۴، يك دانشمند در زمينه روانشناسي و انسان‌شناسي اهل آمريكاست. وي در واشنگتن به دنيا آمده و حوزه تخصصي او روانشناسي هيجانات و انسان شناسي و از پايه گذاران مطالعات هيجانات است كه مهمترين اثرش كتاب دروغ گفتن مي باشد. پدرش متخصص اطفال، مادرش وكيل، خواهرش روان شناسي با رويكرد روان پويايي است.

او ابتدا دلش مي خواست روان درمانگر شود. دليل اين موضوع نيز بيماري مادرش بود. مادرش زماني كه او ۱۴ ساله بود دچار بيمار رواني شد و پل آن زمان تصميم گرفت تا شغلي را انتخاب كند كه بتواند به افرادي چون مادرش كمك كند. اكمن در ۱۵ سالگي وارد دانشگاه شيكاگو شد. او سه سال در دانشگاه شيكاگو درس خواند و يك سال نيز در دانشگاه نيويورك تا كارشناسي خود را دريافت كرد. پس از آن وارد دانشگاه آدلفي(Adelphi) شد و در روان شناسي باليني دوره كارشناسي ارشد و دكتري خود را گذراند. پايان نامه او در دوره كارشناسي ارشد در رابطه با بيان هيجانات در چهره و حركات بدن بود.

از جمله كارهاي بزرگ پل اكمن، تلاش براي تحليل و ارزيابي فراگير بودن زبان بدن است. تحقيقات گسترده پل اكمن نشان مي‌دهد از ميان انبوه نشانه‌هاي غيركلامي در ارتباطات ما انسانها، علائم چهره و نشانه‌هايي كه در صورت ما پديدار مي‌شوند، در تمام جهان يكسان هستند. او سالها به نقاط مختلف جهان سفر كرد و حتي در ميان قبايل بدوي زندگي كرد تا به اين اطمينان برسد كه همه انسانها مستقل از سن و رنگ و نژادشان، هيجانات خود را به شكل يكساني در چهره بروز مي‌دهند.

هيجانات مشترك و اختصاصي

داروين و بسياري از نظريه پردازان تكاملي معتقدند كه بروز هيجانات در چهره در بين فرهنگ هاي مختلف مشابه هم و حتي در بسياري موارد يكسان است، اما در مقابل آنها، مردم شناساني چون مارگارت ميد(Margaret Mead) معتقدند كه بروز هيجانات امري وابسته به فرهنگ است و در هر جا مي تواند شكلي متفاوت داشته باشد.

ديدگاه اكمن به ديدگاه داروين و نظريه پردازان تكاملي نزديك تر است. پل اكمن در بررسي هاي خود به اين نتيجه رسيد كه بروز برخي هيجانات در بين فرهنگ هاي مختلف همسان است. فهرست زير نمايانگر اين هيجانات يكسان است.

1.         ترس (Fear)

2.         خشم (Anger)

3.         شادي (Happiness)

4.         غم (Sadness)

5.         تعجب (Surprise)

6.         نفرت (Disgust)

7.         تحقير (Contempt)

8.         احساس گناه (Guilt)

9.         لذت حسي (Sensory Pleasure)

در ديدگاه اكمن هيجان امري زيستي است كه تا حدي تحت تاثير فرهنگ قرار داد. اكمن در اين زمينه مثالي مي زند: در گينه نو من از مردم مي خواستم كه اداي خشونتي را كه پيش از يك حمله به وجود مي آيد، در بياورند. آنها بازوهايشان را به طرف عقب بالا مي بردند، گويي داسي را بلند كرده باشند و لب هايشان را محكم به هم مي فشردند. بعد از آنها مي خواستم اداي آن را در بياورند كه خشونت دارند اما قصد حمله ندارند، در اين زمان آنها قيافه اي مي گرفتند كه گويي مي خواهند شروع به حرف زدن بكنند. حرف زدن حركتي اجتماعي است.

بعدها همين مطالعه را روي آمريكايي هاي معمولي انجام دادم. من به آنها مي گفتم: اداي وقتي را در بياوريد كه دچار عصبانيتي غير قابل كنترل شده ايد و آنها دهانهايشان را به صورتي باز مي كردند كه گويي بخواهند دشنام بدهند؛ سپس مي گفتم: اداي وقتي را در بياوريد كه عصباني هستيد اما مي توانيد خودتان را كنترل كنيد و در اين زمان آنها دهانشان را مي بستند و لب هايشان را به هم مي فشردند، گويي بخواهند از زياد حرف زدن خود جلوگيري كنند. در اينجا به روشني با تفاوت هاي فرهنگي روبرو هستيم. اما در مورد ساير اداهاي همراهي كننده اين حركات(ابروها، چشم ها و پيشاني) در همه جا با حركات مشابهي روبرو هستيم، زيرا اين ها محصول تكامل هستند.

در بيان عواطف انساني ما با تركيبي از فرهنگ و طبيعت سروكار داريم. اين حركات را نمي توان صرفا واكنشي دانست، اما در عين حال چيزهايي هم نيستند كه ما آموخته باشيم و هميشه با ما بوده اند. ما ياد نمي گيريم كه از شيئي كه به طور ناگهاني وارد ميدان ديدمان بشود بترسيم. در حالي كه مي توانيم به كودك بياموزيم كه از بسياري از چيزهايي پيچيده تر بترسد.

و ...

ppt روانشناسي شكنجه در 26 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

پديده «شكنجه» به عنوان رفتاري كه از انسان‌ها سر مي زند، از نگاه روانشناسي چگونه تبيين مي‌شود؟

چه رابطه روانشناسانه اي بين شكنجه گر و شكنجه شونده پديد مي‌آيد؟

اقسام شكنجه چيست؟

عوارض روان شناختي شكنجه چيست؟

آيا آنچه گفتيد گريزناپذير است يا راه‌هايي براي اجتناب هست؟

بخشي از متن

مقدمه

روانشناسي شكنجه – پديده‌ها فراتر از زيبايي و زشتي نيازمند تأمل‌اند. اگر زيبايي مسحورمان كند و زشتي ما را به گريز وادارد، در جهاني كه آميخته پيچيده‌اي از زيبايي و زشتي است. تحسين و تقبيح بدون تحليل و آسيب شناسي علمي، گاه بسياري را به دام بحث‌هايي فروغلتانده است كه به ستيزه‌هاي كودكانه مي‌ماند. اما بلوغ در تعامل اجتماعي نيازمند تحمل و تأمل است.

پديده «شكنجه» به عنوان رفتاري كه از انسان‌ها سر مي زند، از نگاه روانشناسي چگونه تبيين مي‌شود؟

زيگموند فرويد بنيانگذار مكتب «روانكاوي» بر پايه مطالعات علمي و مشاهدات باليني خود در طول ساليان، به اين نتيجه رسيد كه دو رانه يا سائق (der Trieb) كه از تحريكات جسماني و زيست شناختانه دروني انسان سرچشمه مي‌گيرند، پشت رفتارهاي بشري قرار دارند. يكي از آنها رانه ويرانگري (Destruktionstrieb) يا مرگ (Todestrieb) است كه منشاء پرخاشگري است.

اين رانه انسان را به سوي نفرت (Heb)، خشونت، رفتارهاي پرخاشگرانه از تخريب تا كشتن سوق مي‌دهد. وقتي در بستر جنسي است، حالت‌هاي ساديستي و مازوخيستي را موجب مي‌شود، وقتي به سوي خود بازمي گردد، شاهد ماليخوليا (ملانكولي Melancholie) و افسردگي هستيم كه تا خودكشي و از بين بردن خود مي‌تواند استمرار يابد. در بافتار سياسي – اجتماعي، اراده معطوف به قدرت (Wille zur Macht) را از اين منشأ شاهديم. اگر خدايان را بازتاب فرافكني (Prejektion) بشري بينگاريم كه انسان خواست، نيازها و تكانش ها و آرزوهاي خود را در الهه‌اي مجسم مي‌كرده است، الهه تاناتوس، خداي مرگ و ويراني، نمادي از اين سائق است كه فرويد نيز گاهي در نگاشته‌هاي خود، اين رانه را، تاناتوسي مي‌خواند. باري در تحول رشدي فردي و اجتماعي، ارضاي اين رانه يا سائق به سمت مديريت شدن توسط اصل واقع گرايي (Realitalsprinzip) پيش مي‌رود. سازوكارهاي دفاعي عقلاني سازي (Intellektualisierung) و والايشگري (Subimierung) اين امكان را فراهم مي‌آورند كه فرد بدون آسيب زدن به ديگري، محيط يا خود، بتواند اين رانه يا سائق را ارضا كند.

مثلاً مبارزه‌هاي تن به تن، قاعده مند مي‌شود و در ساختار ورزشي با اصولي اخلاقي و انساني به مسابقه تبديل مي‌شود يا از عرصه عمل بيروني، صرفاً تخيلي مي‌شود و به شكل داستان، نمايش، فيلم، بازي كامپيوتري و… تبديل مي‌شود. در سطوح عالي‌تر اجتماعي به جاي مبارزه نظامي، چالش ديپلماتيك را شاهديم. نظام‌هاي حقوقي نيز با وضع مقررات و قوانين و نيز مجازات‌ها (كه خود ريشه در همين سائق دارد)، در نظم بخشي اجتماعي به اين رانه، كوشا هستند. اين پيش درآمد را از اين جهت گفتم تا به خاستگاه شكنجه اشاره كنم.

شكنجه از عيني‌ترين سطح، يعني شكنجه جسمي، تا انتزاعي‌ترين سطح، يعني شكنجه رواني، ريشه در همين رانه ويرانگري دارد و معمولاً در خدمت اراده معطوف به قدرت است، چرا كه شكنجه گر جزيي از ساختار يك اجتماع است. اين افراد از جهت فردي، نظام رواني رشديافته اي ندارند چرا كه نمي‌توانند جايگزين درستي براي پاسخ به اين رانه روانشناسي پيدا كنند و ارضاي ميل به خشونت و پرخاشگري بايد از مجراي آسيب جسماني به يك انسان ديگر بگذرد و نيز از آنجا كه نظام رواني آنها رشديافته نيست، معمولاً محذور اخلاقي پيدا نمي‌كنند، يعني مانع اخلاقي براي اين كار نمي‌بينند. در روانشناسي رشد و تحول، ثابت شده است كه به موازات شكل گيري و رشد نظام‌هاي ارزشي و اخلاقي در انسان‌ها، بازداري‌هاي دروني افراد از كارهاي غيراخلاقي بيشتر مي‌شود. فرق يك كودك سه ساله با يك انسان بالغ از منظر روانشناسي اخلاقي، فرق ناپيروي اخلاقي و خودپيروي اخلاقي است (Autonomous).

كودك مي‌خواهد بدون هيچ محدوديتي به رانه‌ها و خواست‌هاي دروني‌اش پاسخ گويد، اما بزرگسال رشديافته كه نظام اخلاقي دارد، اين خواست‌ها را با توجه به ارزش‌هاي اخلاقي و واقعيات بيروني محك مي زند و مي‌كوشد پاسخي صحيح براي آنها بيابد. البته بزرگسالان بسياري هستند كه از جهت تحول اخلاقي، دچار كودك ماندگي هستند.

و ...

ppt خانواده درماني آكرمن در 26 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

ويژگي هاي خانواده درماني تحليلي

مفروضه هاي خانواده درماني آكرمن

درمان

فنون درماني

مقايسه خانواده درماني روان تحليلي با ديگر رويكردها

بخشي از متن

مقدمه

اين نظريه در دهه ۱۹۵۰ شكل گرفت. اصول اساسي روان تحليلي، منبع رويكرد آكرمن(Nathan Ackerman) بودند. آكرمن ابتدا روانپزشك كودك بود. در دهه ۱۹۳۰ به خانواده و تاثير آن بر سلامت رواني افراد علاقمند شد. در سال ۱۹۶۱ اولين نشريه خانواده را با نام فرآيند خانواده منتشر كرد؛ اين نشريه همراه با كتاب روان پويايي هاي زندگي خانواده به حوزه خانواده درماني اعتبار بخشيد.

آكرمن كه گاهي اوقات از وي به عنوان پدربزرگ خانواده درماني ياد مي شود، خانواده را نظامي از شخصيت هاي در حال تعامل تصور مي كند كه هر فرد خرده نظام مهمي در داخل خانواده به حساب مي آيد. در نظر وي خانواده زير مجموعه اي از جامعه است.

ويژگي هاي خانواده درماني تحليلي :

1.         دشواري روابط جاري از تعامل اوليه والدين با كودك شكل گرفته است.

2.         گذشته در زمان حال، فعال است.

3.         اهميت اطلاعات اجتماعي و تاريخچه فردي در زندگي

4.         چگونگي تاثير جنبه هاي بين فردي و درون فردي بر يكديگر

5.         تغيير تدريجي است و لازمه آن سخت كوشي با صرف وقت و سرمايه گذاري است.

6.         معمولا جلسات هفته اي يك بار و به مدت يك ساعت و طول درمان از ۲۰ تا ۴۰ جلسه متغير است.

مفروضه هاي خانواده درماني آكرمن :

اين نظريه بر كار كلاسيك زيگموند فرويد استوار است. نظريه ي روانكاوي در عين توجهي كه ظاهرا به رشد شخصيت بيمار دارد عميقا به تعامل فرد و خانواده اش اهميت مي دهد. براي درك ضمير ناخوآگاه بايد بافت آن درك شود كه  يكي از اين بافت ها، واقعيت تعاملات خانوادگي است.

۱- پاتولوژي هم بافته: خانواده و اعضاي خاصي از آن ناسازگار باقي مي مانند. فرآيند ناخودآگاهانه اي وجود دارد كه نزد اعضاي خانواده اتفاق مي افتد و آن ها را كنار هم نگه مي دارد. ميان اعضاي خانوده دائما تبادلات ناهشياري صورت مي گيرد كه رفتار هر كدام از اعضا مي تواند بازتابي بيمارگون از تحريفي باشد كه در سراسر خانواده وجود دارد.

۲- قواعد خانوادگي: چنانكه افراد از قواعد خانوادگي نانوشته سرپيچي كند، آنگاه آگاهانه تصميم مي گيرد كه خانواده را ترك كند و سلامت خود را حفظ كند و يا توسط اعضاي ديگر به داخل الگوهاي خانوادگي كشيده مي شوند.

۳- نظريه تجربيات دروني شده: روش تبيين روابط بين نسل هاست. به اين معني كه موجودات از زمان تولد به دنبال برقراري روابط با ديگران هستند؛ اين يك نياز بنيادين است. پس افراد با ابژه ها(يك شخص مهم) پيوند تعاملي برقرار مي كنند و  ويژگي هاي خوب و بد وي را درون فكني مي كنند، و در بزرگسالي اين درون فكني ها پايه و اساس برقراري روابط با ديگر افراد به خصوص افراد محبوب مي شود. اين نظريه، روشي را در اختيار قرار مي دهد تا به تبيين استدلال هاي مربوط به انتخاب هاي زناشويي و الگوهاي تعاملي خانواده بپردازند.

نظريات دروني شده اوليه و ناخودآگاه و حل نشده اي كه افراد بزرگسال ممكن است به روابط زناشويي وارد كنند مي تواند به شكل گيري الگو هاي ناسازكار منجر شود كه اشخاص بدان وسيله به يكديگر آويزان مي شوند. اين الگوها حالت تكرار شونده اي به خود مي گيرند، مگر اينكه يكي يا هر دو همسر يا يكي از بچه هايشان آگاهي بيشتري پيدا كنند، اقداماتي را براي متمايزسازي خود از تجربيات دروني شده قبلي، به عمل آورند و در اين فرآيند ياد بگيرند كه به شيوه جديد عمل كنند.

۴- انفكاك (دوپارگي): فرايند ارزيابي در پايين ترين سطح خود به شيوه هاي ناخودآگاهانه صورت مي گيرد(كرنبرگ، ۱۹۷۶). در انفكاك، بازنمايي يا كاملا خوب است يا كاملا بد، كه نتيجه آن فرافكني كيفيت هاي خوب يا بد به اشخاصي است كه درون بافت (محيط) شخص قرار دارند. از طريق انفكاك افراد توانايي پيش بيني كردن دلهره خود و حتي اشخاص مهمي كه در محيط شان زندگي مي كنند را دارند و مي توانند آن را مهار كنند.

آكرمن خانواده را نظامي از شخصيت هاي در حال تعامل تصور مي كند. هر فرد خرده نظام مهمي در داخل خانواده به حساب مي آيد. براي درك كاركرد خانواده مي بايست درون دادهاي وارده از ساير منابع مختلف مورد توجه قرار گيرد، كه اين دروندادها شامل موارد زير است :

و ...

ppt بررسي خشم فروخورده در 24 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

انواع خشم

نقش جنسيت در ابراز خشم

عوارض سركوب كردن خشم

از كجا بدانيم كه خشم هاي سركوب شده زيادي درونمان داريم؟

درمان خشم هاي سركوب شده

بخشي از متن

مقدمه

خشم يك هيجان طبيعي و هشداري از احساس آسيب يا دردي دروني است كه ريشه در عوامل و شرايط متفاوتي دارد. در بيشتر اوقات، وقتي با فردي آسيب‌ديده مواجه مي‌شويم كه دردي دارد، معمولا ما به او نمي‌گوييم درد نداشته باش يا او را به خاطر نحوه واكنشش به درد مورد سرزنش قرار نمي‌دهيم؛ بلكه به كمك و حمايت او مي‌رويم تا هر چه زودتر عامل درد شناسايي يا مداوا شود. اما چرا وقتي شاهد ابراز خشم فردي مي‌شويم به او كمك نمي‌كنيم؟ چرا اساسا خشمگين شدن را منفي و ناپسند مي‌دانيم؟ چرا توصيه به سركوب كردن و فرو خوردن خشم مي‌كنيم؟

طبيعي است كه گاهي دچار خشم و برخي عواطف منفي بشويم. گاهي اين عواطف باعث محافظت و بقاي ما مي شوند. اينكه ما به خودمان ياد بدهيم، خشممان را حس نكنيم، باعث نمي شود كه از وجود ما دور بشود، بلكه در اعماق وجودمان خودش را پنهان مي كند و همين طور بزرگ و بزرگ تر مي شود و سرانجام خودش را در موقعيت هاي پيش پا افتاده، به صورت خشمي عظيم نشان مي دهد.

انواع خشم :

ابراز خشم مي‌تواند در يك بازه افراطي مثل پرخاشگري تا تفريط و رفتارهاي برخاسته از خشم پنهان صورت بگيرد. ابراز صحيح و معمول خشم بايد چيزي در ميانه اين دو حالت باشد كه شامل يك رفتار جرات‌مندانه است.

۱- خشم ابراز شده : يك شكل از رفتار است كه توسط ساير افراد قابل‌مشاهده است و به ۲ دسته تقسيم مي‌شود:

•           خشم كلامي: توهين كردن، فرياد زدن، بدعنقي، دمدمي‌مزاجي.

•           خشم غيركلامي: شكستن اشياء (اشياء منزل يا مدرسه)، صدمه زدن به خود و يا ديگران، صدمه زدن به حيوانات.

۲- خشم ابراز نشده (پنهان يا فروخورده) : خشم فروخورده، خشمي است كه به علت ترس از عوامل بيروني، يا اطاعت از منابع قدرت، يا اعتراض به بي‌عدالتي‌ها و يا ديده نشدن خواسته‌ها و حرف‌هاي نگفته، به وجود مي آيد. در اين نوع خشم، پرخاشگري بيروني ديده نمي‌شود.

خشم فرو خورده ما معمولا به خاطر برخوردهاي اشتباه در دوران كودكي است. اين خشم در بزرگسالي هم به خاطر شكست‌ها و اشتباهات زندگي تشديد شده و باعث مي شود ما هر روز در يك دور باطل باشيم. اين خشم فروخورده و رنج پنهان ما، كه معمولا از آن آگاه نيستيم، خودش را به صورت اضطراب، افسردگي، لذت نبردن از زندگي و بي‌تفاوتي به سرنوشتمان، نشان مي‌دهد.

شما در بين دوستان و اعضاي خانواده افرادي را مي شناسيد كه سريع عصبي و آشفته مي شوند. براي مثال يك وسيله را در خانه سر جاي خودش نمي گذاريد، مادرتان ساعت ها غر مي زند و حتي قضاياي بي ربط را هم در بين شكاياتش بيان مي كند؛ يا دوستي كه اگر به او كوچكترين حرفي بزنيد، ساعت ها طول مي كشد تا آرامش كنيد. خيلي وقت ها اگر شما براي يك موضوعي، سريع عصبي مي شويد در واقع براي آن موضوع عصبي نشديد؛ خشم هاي فروخورده و سركوب شده گذشته، از اين موقعيت ها استفاده مي كنند تا بيرون بيايند. علت اين خشم مربوط به گذشته است، كه ما بايد همان لحظه آنرا آزاد مي كرديم، ولي اين كار را نكرديم.

اگر ما خشمان را سركوب كنيم ممكن است به صورت ديگري خودش را نشان دهد. افسردگي و اضطراب بدون علت مي تواند ناشي از عواطف منفي سركوب شده مثل خشم باشد.

و ...

ppt اختلال وسواس ناشي از كرونا در 26 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

وسواس غير منطقي از كرونا

توصيه هايي براي اين دوران بحراني

وسواس ناشي از كرونا

اشكال مختلف اختلال وسواس فكري

دليل رفتارهاي وسواس‌گونه چيست

نحوه تشخيص وسواس فكري چگونه است؟

درمان وسواس

تاثير پاندمي كرونا بر افراد مبتلا به اختلال وسواس فكري

بخشي از متن

مقدمه

جسم(بدن) سالم و ذهن(روان) آرام، غلبه بر ويروس كرونا و عفونت ناشي از آن را ممكن مي‌كند و در صورت ابتلا به عفونت، مقاومت بيشتري را مهيا مي‌سازد. از سوي ديگر، استرس و تنش‌هاي بدني و فكري ناشي از آن، بدن را از حالت تعادل خارج مي‌نمايد.

اضطراب شديد باعث ايجاد تپش قلب، بي‌قراري، احساس گرگرفتگي، تعريق، خشم و كاهش خواب مي شود. اينها خود زمينه‌ساز ضعف سيستم ايمني و در نتيجه آسيب‌پذيري بيشترند. بنابراين، توجه به سلامت روان در كنار رعايت توصيه‌هاي بهداشتي از نكات حائز اهميت در مقابله با همه‌گيري كرونا محسوب مي‌شود.

وسواس غير منطقي از كرونا

اين روزها آنقدر دست هايم را مي شويم كه زخم شده اند، هرچه كرم مي زنم، بي فايده است، باز دو مرتبه دست به دستگيره ها كه مي زنم بايد با مواد شوينده و ضد عفوني كننده، آنها را بشويم تا مبادا ويروس بگيرم. همه اعضاي خانواده را مدام چك مي كنم، روزي صد بار بايد دست هايشان را بشويند، روزي دو بار حمام كنند و اجازه بيرون رفتن به بچه ها نمي دهم مگر با ماسك و دستكش و مواد ضد عفوني كننده.

بيماري كوويد ۱۹، بعد از گذشت دوره‌اي، تبش فروكش مي‌كند اما عوارض رواني آن يعني اضطراب‌ها و استرس‌ها و وسواس باقي خواهد ماند. نگراني از مبتلا شدن خود و عزيزان، وسواس‌هاي فكري را افزايش داده است. ويروس كرونا و نگراني از مبتلا شدن به آن سلامت روان جامعه را تحت‌ تأثير قرار داده، و آن را دچار اختلال كرده و باعث شده احساس ناامني در جامعه دامن زده شود.

وسواس اختلالي است كه با افكار غير قابل كنترل، ناخواسته و رفتارهاي تكراري بروز پيدا مي‌كند، همه انسان‌ها مي‌توانند افكار وسواسي داشته باشند و اين اختلال در واقع عملكرد فرد را كنترل و ذهنش را درگير مي‌كند. مهم ترين عامل تشديد كننده رفتارهاي وسواسي در انسان، وجود اضطراب است، به گونه اي كه هر چه اضطراب فرد افزايش يابد، وسواس او نيز تشديد خواهد شد.

يكي از مشكلات افراد دچار وسواسي اين است كه نمي توانند با واقعيت عدم قطعيت كنار بيايند و مي خواهند همه چيز را تحت كنترل داشته باشند. همه ما در زندگي با دنيايي از احتمال‌هاي غيرقابل پيش‌بيني مواجه هستيم و بايد اين نكته را در نظر داشته باشيم كه تنها عامل مرگ و مير كرونا نيست.

توصيه هايي براي اين دوران بحراني :

۱- اخبار را محدود كنيد و مراقب چيزهايي كه مي‌خوانيد باشيد. زمان كمتري به خواندن و ديدن چيزهايي اختصاص دهيد كه حالتان را بد مي‌كنند. شايد بهتر باشد فقط در زماني مشخص سراغ اخبار برويد.

۲- ما تنها نيستيم و اين روزها همه افراد تا حدي افكار وسواسي و ترس را تجربه مي‌كنند. در شرايط كنوني، اين حالت‌هاي شبه‌وسواسي مي‌تواند يك واكنش طبيعي باشد و ممكن است براي همه اتفاق بيفتد، پس خودمان را سرزنش نكنيم.

۳- ميزان برآوردي كه از خطر داريم متناسب با خطر واقعي باشد. همان طور كه مي‌دانيم ۲ درصد از مبتلايان در اثر اين بيماري از بين مي روند و بخش قابل توجهي از آنها بهبود پيدا مي‌كنند. بنابراين در عين حال كه به توصيه‌هاي بهداشتي توجه مي‌كنيم، يافته‌هاي اميدبخش، مانند آمار نجات‌يافتگان از اين بيماري را به خود و اطرافيان يادآوري كنيم.

۴- در زمان حال زندگي كنيم. از روش “اكنون و اينجا” استفاده نماييم، به اين معنا كه ذهن‌مان را بر آنچه لازم است در اين محل و در اين لحظه انجام شود، مانند خوردن غذا، ورزش كردن و انجام كارهاي روزمره متمركز كنيم. با روال عادي و انجام فعاليت‌هاي روزمره، ذهن‌مان را از تمركز بر عفونت و ويروس كرونا دور كنيم.

۵- اين روزها، پيدا كردن تفريح‌هاي خانگي لذت‌بخش مثل تماشاي فيلم و سريال و خواندن كتاب تا حد زيادي به ما كمك مي كند. حالا كه خيلي از ما مجبوريم در خانه بمانيم، بايد راه‌هاي جديد لذت بردن از زندگي و معنا بخشيدن به آن را پيدا كنيم.

۶- از طبيعت لذت ببريد و خود را در صورت امكان در معرض نور خورشيد قرار دهيد. نرمش كنيد و آب كافي بنوشيد.

و ...

ppt مدل ارتباطي منسجم استفن ميچل در 20 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

ماتريس ارتباطي

سائق

ميدان تعاملي

جنسيت

نوزادمنشي

خود

بخشي از متن

مقدمه

روانكاوي از نخستين انديشه هاي فرويد تاكنون، با تغييراتي گسترده مواجه بوده است و از ديدگاه ميچل نظريه سائق به رغم برخورداري از وحدت مفهومي و جامعيت، منسوخ و ناكارآمد است.

ميچل در كتاب مفاهيم ارتباطي در روانكاوي(۱۹۸۸)، با بسط چارچوبي جامع، برخي حيطه هاي عمده روان كاوي همچون جنسيت، نوزادمنشي و نارسيسيزم را در چشم انداز ماتريس يا قالب ارتباطي مورد بررسي قرار مي دهد. او بر جنبه هاي تعاملي رابطه روان كاوانه تاكيد مي كند و معتقد است روان كاوي فرايندي است مستلزم بيم ها و اميدهاي طرفين شركت كننده در درمان.

ماتريس ارتباطي

ماتريس ارتباطي، اصلي سازمان بخش و چارچوبي براي تاويل داده هاي باليني است. ماتريس ارتباطي، خود، موضوع و الگوهاي تبادلي را در بر مي گيرد.

سائق

نزد ميچل، سائق ها يا غرايز جنسي و پرخاشگري جنبه بدوي دارند و انسان را به گذشته حيواني خويش پيوند مي دهند. وي براي وضوح و عينيت بيشتر، كل اين ديدگاه را در قالب عبارت استعاره حيوان وحشي خلاصه مي كند.

تحليل گر ارتباطي مفهوم سائق را با ديدگاهي جايگزين مي كند كه در آن تمام فعاليت هاي انساني در ماتريس ارتباطي درهم تنيده اند. نظرياتي از اين نوع، ماهيت اجتماعي انسان را جايگزين مفاهيم بيولوژي در مدل كلاسيك مي كنند.

ميدان تعاملي

تحليل گران ارتباطي واحدهاي ذهن را به عنوان شكل بندي هاي ارتباطي در نظر گرفته و واحد بررسي در روان تحليلي را از ساختار روان شناختي بيمار به حيطه تعاملي تغيير مي دهند.

ذهن از پيكربندي هاي ارتباطي تشكيل شده است. در واقع، ماهيت اصلي هستي انسان عبارت است از جستجو در پي شيوه هاي بي شمار پيوند خواه براي كسب امنيت و لذت و يا وابستگي. شخصيت انسان در چارچوب ماتريس ارتباطي شكل مي گيرد.

ميدان تعاملي گستره اي است كه افراد در درون آن ارتباط برقرار مي كنند، در حفظ پيوندها مي كوشند و يا خود را از ديگران متمايز مي كنند. اميال، لذت جنسي و تجارب بدني، همگي در بافتي ارتباطي معنا مي يابند.

و ...