دانلود ppt, پاورپوينت, پرسشنامه, پيشينه تحقيق,مقاله

ppt خانواده درماني موري بوئن در 29 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

هشت مفهوم نظري به هم پيوسته بوئن

تفكيك خويشتن (تمايزيافتگي خود)

مثلث ها

نظام عاطفي خانواده هسته اي

فرافكني خانوادگي

گسلش عاطفي

فرايند انتقال چند نسلي

جايگاه همشيرها

واپس روي اجتماعي

تكنيك هاي درماني

بخشي از متن

مقدمه

بوئن مبدع نظريه نظام هاي خانواده است، خانواده را يك واحد عاطفي و شبكه اي از روابط در هم تنيده اي مي پندارد كه وقتي مي توان آن را بهتر درك كرد كه از چارچوب چند نسلي يا تاريخي آنرا تحليل كرده باشيم. رويكرد نظري او و اقدامات درماني همراه آن به مثابه پلي است، بين رويكردهاي روان پويشي كه بر رشد و تحول خويشتن، مباحث بين نسلي، و اهميت گذشته تاكيد مي ورزند و رويكرد هاي مبتني بر نظريه سيستم ها كه توجه خود را به تكوين كنوني واحد خانواده و تعامل هاي آن در حال حاضر محدود مي سازند.

بوئن دريافت كه بسياري از مفاهيم روانكاوي به قدري فردي هستند كه نمي توان به سادگي به زبان خانواده برگرداند. او معتقد بود كه نيروي محركه زيربناي بسياري از رفتارهاي بشر ناشي از فراز و نشيب هاي زندگي خانوادگي، همزمان ميان اعضاي خانواده بر سر دوري از هم و در عين حال با هم بودن است (وايلي، ۱۹۹۰).

موري بوئن از همان آغاز كار باليني با بيماران اسكيزوفرنيايي و خانواده هاي آنها در كلينيك منينجر و همچنين در NIMH، بر اهميت نظريه در پژوهش، اهداف آموزشي، و فراهم آوردن زمينه مقدماتي راهنما براي فعاليت هاي متخصص باليني در خلال روان درماني تاكيد مي كرد.

بوئن بواسطه آموزش قبلي خود، علاقه مفرطي به تاكيدات فردگرايانه داشت. او در آغاز كار تحت نظر منينجر، براي درمان اشخاصي كه در اثر بيماري هاي شديد بستري شده بودند، رويكردهاي روانكاوي خلاقانه بكار مي برد. او علاقه خاصي به تاثير احتمالي همزيستي مادر و فرزند در شكل گيري اسكيزوفرني داشت. بوون اظهار داشت كه امكان دارد اسكيزوفرني زاييده دلبستگي تكيه گاه حل نشده با مادري باشد كه خودش ناپخته جلوه مي كند و محتاج فرزند است تا نيازهاي عاطفي خويش را ارضا كند، او به كار با مادر و فرزند، در كنار هم پرداخت. در اين برنامه، مادران به همراه فرزندان اسكيزوفرني شان در كلبه هاي موجود در محوطه كلينيك چند ماه در كنار هم زندگي مي كند.

بوئن دريافت شدت عاطفي تعامل مادر – فرزند نيرومندتر از آني است كه تصور مي كرد. اين شدت خصيصه كل روابط خانواده است. پدران و همشيرها نيز بعدها معلوم شد كه نقشي كليدي در ايجاد و تداوم مشكلات خانواده ايفا مي كنند، چونكه دايماً ميان مجموعه هاي مختلفي از اعضاي خانواده ائتلاف هاي مثلثي شكل بوجود مي آورد و از ميان مي رود. بوون توجه خود را معطوف به چيزي كرد كه به نظام عاطفي خانواده مشهور بود.

طرح NIMHدر ۱۹۵۹ به پايان رسيد. او در حين پالايش دائمي مفاهيمي كه نخستين بار در دهه ۱۹۶۰ مطرح كرده بود، برنامه آموزشي براي خانواده درماني تدارك ديد و در ۱۹۷۸ كتاب «خانواده درماني در كار باليني» را منتشر ساخت. موري بوون كه چهره اي شاخص در رشد و تحول خانواده درماني است، تا زمان مرگش به سال ۱۹۹۰ همچنان يك نظريه پرداز اصلي باقي ماند.

هشت مفهوم نظري به هم پيوسته بوئن :

زير بناي نظري همه اين مفاهيم آن است كه تصور مي شود هميشه نوعي اضطراب مزمن در زندگي وجود دارد كه بخش اجتناب ناپذيري از طبيعت به شمار مي آيد. پديده اي زيستي كه به اعتقاد بوون وجه مشترك انسان با تمامي صورت هاي زندگي است. به نظر بوون اضطراب مزمن از طريق نسل هاي قبل، منتقل مي شود . بدين شكل كه خانواده دايما در حال كشمكش بر سر متعادل سازي ميان احساس با هم بودن و تفكيك خود اعضاست. اضطراب مزمن مبناي اصلي تمامي نشانه هاي بيمارگون است.

۱- تفكيك خويشتن (تمايزيافتگي خود):

به نظر بوئن، درجه ظهور تفكيك خويشتن در هر فرد بيانگر ميزان توانايي او براي تميز فرايند عقلي از فرايند احساسي (عاطفي) است كه وي تجربه مي كند. افرادي كه بيشترين امتزاج را بين افكار و احساساتشان دارند (مثلاً اشخاص اسكيزوفرنيايي و خانواده آنها) ضعيفترين كاركرد را دارند. هدف اصلي تفكيك خويشتن، توازن ميان احساس و شناخت است. تفكيك در معناي بووني آن، بيشتر يك فرايند است تا هدفي دست يافتني.

بوئن مفهوم «توده نامتمايز من خانواده» را كه برگرفته از مفاهيم روان كاوي است، براي توضيح مفهوم « به هم چسبيدگي» عاطفي خانواده ابداع كرد؛ وضعيتي كه در آن «نوعي وحدت عاطفي مشترك در تمام سطوح وجود دارد». گاه نزديكي عاطفي به قدري شديد است كه اعضاي خانواده احساس مي كنند از احساسات، افكار، تخيل ها و روياهاي يكديگر باخبرند؛ كه البته اين صميمت مي تواند به حالت ناخوشايند نزديكي مفرط و در نهايت طرد متقابل بين دو عضو ختم شود.

بوئن، مفهومي را كه در آغاز، به زبان روانكاوي، «توده نامتمايز من خانواده» ناميد، بعدها به زبان نظريه ي سيستم ها تحت عنوان «امتزاج – تفكيك» تعريف كرد. هر دو اصطلاح مويد اين مطلب است كه پختگي و تحقق فرد، نيازمند آن است كه او از دلبستگي هاي عاطفي حل نشده ي خانواده ي اصلي اش رهايي يابد.

خويشتن مستحكم: كسي كه مفهوم نيرومندي از خويشتن در اختيار دارد. عقايد محكم و باورهاي كاملاً مشخص را مطرح مي سازد. چنين شخصيتي «خويشتن مستحكم» را به نمايش مي گذارد.

شبه خويشتن نامتمايز: اين افراد  عقل و عاطفه شان چنان در هم آميخته است كه زندگي شان تحت اختيار احساسات اطرافيانش قرار دارد. آنها به خاطر آنكه اشخاص ترسو و به لحاظ عاطفي نيازمند هستند، فرديت خود را فداي كسب اطمينان از سوي ديگران مي كنند. به نظر بوون آنها نوعي شبه خوشتن نامتمايز را نشان مي دهند. چون شخصيتشان چيزي نيست مگر عقايد و ارزشهاي تعلق به ديگران.

و ...

ppt نظريه يادگيري گاتري در 27 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

مكتب مورد تعلق نظريه

تشريح نظريه

پيشرفت عملكرد با تمرين

سازه‌هاي سه‌گانه پيراموني يادگيري

تبيين نظريه گاتري از فراموشي

تبيين نظريه گاتري از تنبيه

بخشي از متن

مقدمه

نظريه‌هاي يادگيري اكثرا كوشش‌هايي است براي تعيين قوانيني كه به وسيله آن‌ها محرك‌ها و پاسخ‌ها باهم تداعي مي‌شوند،

 و نظريه يادگيري ادوين ري گاتري (Edwin Ray Guthrie: ۱۸۸۶-۱۹۵۹) روان‌شناس آمريكايي هم در همين راستا تدوين شده است.

روان‌شناسان معتقدند؛ مهم‌ترين كمك گاتري به روان‌شناسي تدوين يك نظريه يادگيري ساده بود كه در كتاب روان‌شناسي يادگيري (The Psychology of Learning) (۱۹۳۵) او ارائه شده است.

نظريه وي، "نظريه محرك‌ - پاسخ" (عكس نظريه‌هاي ديگر رفتارگرايان، كه "پاسخ - محرك" بودند.) يا نظريه مجاورتي (Contiguity Theory) نام دارد.

 گاتري فكر مي‌كرد كه نظريه‌پردازاني چون ثرندايك، ‌اسكينر، ‌هال، پاولف و واتسون بسيار ذهني‌گرا هستند، و خود او با كاربرد دقيق قانون ايجاز، توانست همه پديده‌هاي يادگيري را با استفاده از تنها يك اصل تبيين كند.

مكتب مورد تعلق نظريه

برخي محققين يادگيري معتقدند نظريه يادگيري گاتري كه در اصل مجاورت خلاصه مي‌شود را بايد تبييني ديگر از برخي نظريات ارسطو دانست و مي‌گويند چون اين اصل، يكي از قوانين تداعي ارسطو است، به همين دليل ما نظريه رفتارگرايي گاتري را جزو پارادايم تداعي‌گرايي مي‌دانيم. درباره گاتري اين اظهار نظر هم وجود دارد، كه گاتري آشكارا يك رفتارگرا بود.

تشريح نظريه

گاتري معتقد بود قوانيني كه به وسيله نظريه‌پردازاني چون ثورندايك و پاولف تدوين شده‌اند بي‌جهت پيچيده هستند، و او خود به‌جاي اين قوانين تنها يك قانون يادگيري، يعني قانون مجاورت را پيشنهاد كرد و آن را به شرح زير بيان نمود: تركيبي از محرك‌ها كه با حركتي همراه شده است، وقتي كه دوباره ظاهر شود، همان حركت را به دنبال خواهد داشت.

توجه كنيد كه در اينجا هيچ چيز درباره "موج‌هاي تاييد‌كننده" يا تقويت يا اثرات خشنودكننده گفته نشده است. بيان ساده و مختصر از گزاره علمي قانون مجاورت (law of Contiguity) ايشان اين است كه: ‌اگر شما در يك موقعيت معين عمل خاصي را انجام دهيد، بار ديگر كه در آن موقعيت قرار مي‌گيريد همان عمل را انجام خواهيد داد.

اين تكرار، به پشتوانه اقتضاي مكتب مورد تعلق گاتري يعني رفتارگرايي تداعي‌گرايانه است؛ زيرا در نظريه‌هاي رفتارگرايي سعي مي‌شود قوانيني تعيين شود تا چگونگي تداعي محرك (S) و پاسخ (R) تبيين گردد. گاتري هم از اين وضع مستثني نيست.

با توجه به تعريفي كه گاتري از قانون يادگيري ارائه كرده است يادگيري در نخستين همايندي‌هاي محرك و پاسخ رخ مي‌دهد. اين تعريف با اصل بسامد واتسون (واتسون در يادگيري به دو قانون بسامد و تاخر اعتقاد داشت.) تناقض دارد. طبق اين اصل كه از زمان ارسطو مطرح بوده است نيرومندي يك تداعي به دفعات وقوع آن تداعي وابسته است. در حالي كه از نظر گاتري يادگيري، يكْ‌كوششي (One-Trial Learning) است و هيچ نيازي به قانون بسامد نيست.

و ...

ppt بررسي روانشناسي خنده در 24 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

روانشناسي خنده چه مي گويد ؟

خنديدن اصلا غير جدي بودن نيست

يك لبخند يك عمر خاطره مي‌سازد

خوش به حال الكي خوش‌ها

اخموها جذاب‌تر نيستند

لبخند مودبانه  و لبخند حقيقي

نشانه‌پيروزي

براي مسخره كردن

لبخند هيجان‌زده و لبخند از سر تعجب و شگفتي

خنـده همراه با اخم

خنده با دهان كج شده

خنده با فك افتاده

خنده زوركي

بخشي از متن

روانشناسي خنده چه مي گويد ؟

شايد بارها اين جمله را شنيده‌ايم كه خنده بر هر درد بي درمان دواست و بارها اين تجربه را حس كرديم كه بعد از يك خنده طولاني تا ساعت‌ها و حتي تا روزها حال خوبي داشته‌ايم. در حقيقت، خنده، نوعي درمان است كه ما را تشويق مي‌كند از پديده طبيعي فيزيولوژيكي خنده استفاده كنيم تا احساس‌هاي دردناك عصبانيت، ترس، كسالت و ... در ما كاهش يابند.

اما گاهي پيش مي‌آيد در موقعيتي قرار مي‌گيريم كه مجبوريم به اجبار لبخند بزنيم يا حتي بلند بخنديم و حتما براي برخي از ما پيش آمده است از فرط عصبانيت زياد خنده‌مان گرفته كه به آن خنده عصبي مي‌گويند. انواع خنديدن داريم اما آيا وقتي به اصطلاح به زور و تصنعي مي‌خنديم ديگران متوجه مي‌شوند؟ آيا مي‌توان با خنده دروغين ديگران را فريب داد و آيا خنده دروغين به همان اندازه بر روحيه انسان‌ها تاثيرگذار است؟ اينها سوالاتي است كه ممكن است ذهن ما را مشغول كند،ما پاسخ اين سوالات را گردآوري كرديم و با مشورت با پوريا پاكرو روانشناس و مشاور به اين نتايج جالب رسيديم و گپ و گفتي داشتيم با اميد زندگاني بازيگر سينما و تلويزيون در مورد همين موضوع كه خواندنش خالي از لطف نيست.

اميد زندگاني بر عكس ظاهر آرام و متينش اتفاقا كاملا خوش خنده بود و در صحبت‌هاي خود در مورد سوژه اين شماره ما كه انواع خنديدن بود گفت: اتفاقا تز من در دانشگاه در مورد نقش حركت در شخصيت‌ها بود كه از نقاشي روي غارها شروع مي‌شد و تا همين موضاعات خنده ادامه داشت و صحبت در مورد اينكه آيا شناخت و تحليل يك شخصيت كافي است يا بايد روانشناسي حركت‌هاي آن شخص را هم دانست.

خنديدن اصلا غير جدي بودن نيست

خنديدن اصلا غير جدي بودن نيست، هر حركتي كه در زندگي جزيي از رفتار و زبان ارتباطي آدم‌ها باشد جدي است، يعني اگر نتوانيم از يكي از اين ابزار استفاده كنيم نمي‌توانيم ارتباط كاملي برقرار كنيم و نمي‌توانيم اصل مطلب را انتقال داد، متاسفانه زندگي‌هاي امروزي زندگي كاملا فردي شده است و در دنياي مجازي قرار گرفته ست، حتي در اين دنيا براي خنده‌ها هم آيكون‌هايي تعريف شده است به شكل يك صورت گرد كه نه بيني دارد نه گوش، نه چاق است نه لاغرو نه يك صورت كامل كه فقط با تغيير يك خط به عنوان لب احساس‌ها را انتقال مي‌دهد و حتي افراد جدي هم در مقابل شنيدن يك جك ممكن است همين آيكون را بفرستند و يك فرد خوش خنده و شوخ طبع هم همان آيكون را مي‌فرستد. خنديدن تصويري از احساس است.

يك لبخند يك عمر خاطره مي‌سازد

خيلي وقت‌ها تظاهر به لبخند و خوشحالي را من هم انجام مي‌دهم، ما بازيگر ها به نسبت كارمان گاهي محيط كار و لوكيشين‌مان مي‌شود كل محيط زندگيمان و شهري كه درآن زندگي مي‌كنيم، و وقتي مردم را مي‌بيني مجبوري به خاطر اينكه او مي‌خواهد از تو احساس مثبت دريافت كند لبخند بزني. حالا ممكن است تو در شرايط بدي مثل مشكلاتي در زندگي باشي يا حتي بيمار باشي يا حال خوبي نداشته باشي اما به هر حال بايد لبخند بزني زيرا آن شخص فقط دو يا سه دقيقه با تو در ارتباط خواهد بود و آن دو، سه دقيقه مي‌تواند كل سرنوشت خاطره تو رادر ذهن آن شخص رقم بزند .

و ...

ppt خانواده درماني ساختاري مينوچين در 30 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

نظريه ساختاري مينوچين

ساختار خانواده

خرده نظام ها

مرز بندي ها

اتحاد، قدرت و تباني

بدكاري خانواده

بخشي از متن

مقدمه

خانواده درماني ساخت نگر به خاطر تاكيد بر بافت خانواده در پديدايي مسايل و همچنين يافتن راه حل هاي درمان آن مشكلات، با رويكردهاي ديگر نظام هاي خانواده، وجه اشتراك دارد. با وجود اين، كاربرد استعاره هاي فضايي و سازماني آن، چه از لحاظ توصيف مشكلات و شناسايي راه حل ها و چه از لحاظ تاكيد بر رهنمودها و دستورات مستقيم و فعال درمانگر، باعث منحصر به فرد بودن اين رويكرد مي شود (كولاپينو، ۱۹۹۱).

فرض اصلي اين الگو – يعني اينكه نشانه هاي فرد را مي توان به بهترين وجه در بستر الگوهاي تبادلي خانواده شناخت، اينكه تغيير در سازمان يا ساختار خانواده بايد قبل از تخفيف نشانه ها صورت گيرد، و اينكه درمانگر بايد نقش رهبري را در تغيير ساختار يا بافتي كه نشانه از آن نشات گرفته است، به عهده گيرد –حداقل به مدت دو دهه – تاثير زيادي بر شيوه كار بسياري از خانواده درمانگران داشته است.

نظريه پردازان ساخت نگر بر:

۱- كليت نظام خانواده

۲- تاثير سازمان مرتبه اي خانواده

۳- كاركرد بهم پيوسته نظام هاي فرعي آن تاكيد دارند و آنها را تعيين كننده اصلي بهزيستي اعضا مي دانند.

به نظر منوچين (۱۹۸۴)، خانواده در همان حال كه از چرخه هاي زندگي خود در حال گذر است، مي كوشد تعادل ظريف بين ثبات و تغيير را حفظ كند؛ هر چه قدر خانواده كاركرد سالمتري داشته باشد، در طي دوره انتقالي خانوادگي نسبت به تغيير گشوده تر است و بيشتر مايل است كه متناسب با شرايط متغير، ساختار خود را اصلاح كند.

اولين هدف درمانگران ساختاري، تلاش فعالانه براي تغيير سازمان در خانواده بدكار است. اولين نقش درمانگر اين است كه شخصاً عامل تغيير باشد؛ فعالانه با كل خانواده درگير شود (كولاپينو، ۱۹۹۱).

خانواده درمانگران ساخت گرا برخلاف بوون عمدا به خانواده مي پيوندند و از درون به سان اهرمي عمل مي كنند كه مي تواند با الگوهاي تعاملي بدكار خانواده به چالش پرداخته و با آنها مقابله كنند. به زبان نظريه سيستمها ، ساخت گراها طرفدار ديدگاه دانش فرمانش مرتبه دوم هستند. يعني درمانگر بخشي از نظام خانواده اي خواهد بود كه مي خواهد با آن كار كند.

مينوچين در آرژانتين از يك پدر و مادر اروپايي زاده شد. پزشك بود و آموزش روانپزشكي را زير نظر آكرمن گذراند. در سال ۱۹۵۴ به ايالات متحده بعد از سفرهاي زياد برگشت و در آموزشگاه ويلت ويك و به عنوان روانپزشك شروع به كار كرد. با الهام گرفتن از مقاله دان جكسون بررسي انفرادي را كنار گذاشت و به وارسي مشكلات خانوادگي پرداخت او رفته رفته به تحليل جامعه شناختي زمينه ي اجتماعي روي آورد .

مينوچين و همكارانش كه به ناكارايي فنون سنتي روانپزشكي كودك و روشهاي روانكاوي پي برده بودند، روشهاي مداخلاتي مختصر ،مستقيم و عمل گرايانه فراواني ابداع كردند كه با استفاده از آن مي توانست بافت خانواده را از طريق بازسازيي خانواده تغيير دهند. تجربه ويلت ويك و نياز خانواده به سازماندهي مجدد و نياز به نوعي سلسله مراتب در ميان اعضاي خانواده ، سنگ بناي خانواده درماني ساخت گرا را بنيان گذاشت.  مينوچين عمدتا با خانواده هاي تمام عيار طبقه متوسطي كه بيش از اندازه سازمان يافته بودند، سروكار داشتند.

نظريه ساختاري مينوچين:

اساسا رويكرد ساختاري خانواده بر مبناي اين مفهوم استوار است كه خانواده چيزي بيش از پويه هاي رواني-زيستي منفرد اعضاي آن است. اعضاي خانواده در قالب آرايه هاي خاصي كه حاكم بر تبادلهاي آنان است با هم رابطه دارند. اين آرايه ها اگر چه به وضوح ابراز يا حتي شناسايي نمي شوند يك كل يعني يك ساخت خانوادگي را به وجود مي آورند. ماهيت اين ساختار از نظم و ترتيبي تبعيت مي كند كه با ماهيت فردي يكايك اعضا متفاوت است.

ساخت گراها به موارد زير علاقمندند :

۱- مولفه هاي نظام چگونه با يكديگر تعامل مي كنند .

۲- توازن چطور به دست مي آيد .

۳- ساز و كارهاي پسخوراندي خانواده چگونه عمل مي كنند.

۴- الگوهاي ارتباطي بدكار چگونه به وجود مي آيند.

ساختارگراها توجه خاصي به الگوهاي تبادلي خانواده دارند چرا كه اين الگوها نشانه هايي را درباره ساختار خانواده ، ميزان نفوذپذيري مرز خرده نظام هاي خانواده و وجود اتحاد و تبانيها به دست مي دهند . اينها مواردي هستند كه توانايي خانواده را در جهت حفظ تعادل بين ثبات و تغيير اثر مي گذارند.

و ...

ppt بررسي سرسختي روانشناختي در 28 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

نظريه هاي زيربنايي سرسختي روانشناختي

ويژگي هاي افراد سرسخت

مؤلفه هاي سرسختي روانشناختي

عوامل زيستي و محيطي در سبب شناسي سرسختي

چرا برخي افراد سرسخت ترند

سرسختي و اميد به زندگي

بخشي از متن

مقدمه

زندگي استرس‌آفرين و دشوار است. تنها راه رهايي از استرس، مرگ است؛ زيرا وقتي مي‌ميريم مجبور به سازگاري و پاسخ به مطالبات زندگي نيستيم. با اين حال بعضي از افراد بهتر خود را با دشواري‌هاي زندگي، سازگار مي‌كنند و سرسخت تر هستند.

سرسختي به معناي توانايي ارزيابي عوامل استرس‌زا، مواجهه عمدي با اين عوامل و شجاعانه عمل كردن است. اين يك الگوي فكري و عملي است كه عوامل استرس‌زا را از يك بلا و فاجعه احتمالي به يك فرصت براي رشد تبديل مي‌كند.

نقش سرسختي روانشناختي در مهار و كنترل استرس و پرهيز از اثرات زيانبار آن واضح است. پژوهش‌ها نشان مي‌دهند كه سرسختي با تمرين، بهبود و گسترش مي‌يابد.

مفهوم سرسختي ريشه در روانشناسي وجودي دارد. سرسختي اولين بار توسط سوزان كوباسا، پژوهشگر دانشگاه شيكاگو به كار گرفته شد. كوباسا در تبيين اين ويژگي شخصيتي از فلسفه اگزيستانسياليسم الهام گرفت. فلسفه اگزيستانسياليسم بر مبارزه انسان براي يافتن معنا و هدف در زندگي تاكيد دارد. اين ديدگاه وجودي تاكيد دارد كه زندگي دائما در حال تغيير است و مستلزم جست‌وجوي معناست. طبق فلسفه اگزيستانسياليسم هدف نهايي انسان «خلق معني شخصي از طريق تصميم گيري و عمل» است.

نظريه هاي زيربنايي سرسختي روانشناختي

به باور يونگ سلامت روان فرديت يافتن است و نخستين شرط فرديت يافتگي، آگاهي از آن جنبه هاي نفس است كه مورد غفلت قرار گرفته اند. به همين دليل مي توان گفت فرديت يافتگي يونگ تقريبا نزديك به سرسختي روانشناختي است(به نقل از اسكالتز، ۱۹۹۷).

به باور مزلو (به نقل از سيوارد، ۱۹۹۷)، آخرين مرحله نيازها، نياز به خودشكوفايي است. او در بررسي هاي خود در مورد افراد خودشكوفا دريافت كه آنها داراي ويژگي هايي هستند كه منجر به حفظ و تقويت سلامت رواني آنها مي شود. بررسي هاي متعدد كوباسا كه با نظريه هاي مزلو و نظر او درباره خودشكوفايي همخواني داشت، اين باور را ايجاد كرد كه داشتن تعهد، كنترل و استقبال از مبارزه طلبي هاي زندگي مي تواند سدي در برابر استرس ايجاد كند.

آلپورت اصل مهارت و شايستگي را در مورد انگيزش شخصيت سالم مطرح مي كند. اين اصل متضمن اين است كه انجام كار در حد متوسط گاهي افراد سالم را ارضا نمي كند بلكه اين گونه افراد فعالانه و سرسختانه در پي هدفها، اميدها و روياهاي خويش هستند و رهنمون زندگي آنها معناجويي، ابتكار و حس تعهد است. آنچنان كه مشخص است، اصل مهارت و شايستگي آلپورت، سرسختي را در بر مي گيرد.

و ...

ppt نظريه يادگيري كلارك هال در 50 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

مفاهيم نظري عمده

تفاوت‌هاي عمده بين نظريه‌هاي ۱۹۴۳ و ۱۹۵۲ كلارك هال

انگيزش تشويقي

پويايي شدت محرك

تغيير از كاهش سائق به كاهش محرك سائق

خرده پاسخ انتظاري هدف

سلسله‌مراتب عادت‌هاي هم‌خانواده

خلاصه نظام نهايي هال

هال و آموزش‌وپرورش

ارزش‌يابي از نظريه هال

انتقاد

بخشي از متن

مقدمه

كلارك لئونارد هال (Clark Leonard Hull: 1884-1925) يكي از روان‌شناسان معروف آمريكايي، پژوهش‌هاي پردامنه‌اي در مورد آزمون استعدادها، تلقين‌پذيري، ‌خواب مصنوعي و به‌ويژه يادگيري انجام داده است.

كتاب‌هاي اساس رفتار (1951)، روان‌شناسي‌هاي متعارض يادگيري (1935) و اصول رفتار (1943) او نفوذ انكارناپذيري در روند روان‌شناسي قرن بيستم آمريكا به جاي گذاشته است.

در سال 1930 كه شهرت و اهميت كار ثرندايك در مورد آزمايش و خطا در روان‌شناسي يادگيري رو به كاهش نهاد، هال ‌با نظريه معروف خود به نام كاهش سايق (Drive Reduction) بر بنياد تقويت نخستين (Primary Reinforcement) شهرت يافت.

او در سال 1952 در نظريه خود تجديدنظر نمود و آن را با نام "يادگيري كاهش محرك سايق" منتشر كرد.

زندگي حرفه‌اي كلارك هال را مي‌توان به سه بخش جداگانه تقسيم كرد. يكي از علاقه‌هاي مهم و اوليه او سنجش استعدادها بود. دومين علاقه مهم هال هيپنوتيسم بود و سومين علاقه‌اش كه منجر به شهرت فراوانش شد، مطالعه فرايند يادگيري بود. كلارك هال مانند اكثر نظريه‌پردازان يادگيري كاركردگرا، به مقدار زياد متأثر از نوشته‌هاي داروين بود. هال به ايجاد نظريه‌اي كه تبيين كند چگونه نيازهاي جسمي، محيط، و رفتار براي افزايش احتمال بقاي ارگانيسم باهم به كنش متقابل مي‌پردازند علاقه‌مند بود. رويكرد هال به نظريه‌سازي فرضي-قياسي يا منطقي-قياسي ناميده شده است.

مفاهيم نظري عمده

نظريه كلارك هال، مانند هندسه اقليدسي، داراي يك ساختار منطقي از اصول موضوع و قضاياست. اصول موضوع بيانات كلي درباره رفتار هستند كه نمي‌توان مستقيماً آنا را وارسي نمود، اما قضايايي كه به‌طور منطقي از اصول موضوع ناشي مي‌شوند قابل آزمون كردن هستند. ما شانزده اصل موضوع مهم هال را آن‌گونه كه در سال ۱۹۴۳ ارائه شدند مورد بحث قرار مي‌دهيم.

اصل موضوع ۱: حس كردن محيط بيروني و رد محرك

تحريك بيروني، يك تكانه عصبي آوران (حسي) را راه‌اندازي مي‌كند كه پس از قطع تحريك محيطي تا لحظاتي ادامه مي‌يابد. هال وجود يك رد محرك را فرض كرد كه به مدت چند ثانيه پس از قطع رويداد محرك ادامه مي‌يابد. اين تكانه عصبي با يك پاسخ تداعي مي‌شود.

هال فرمول سنتي S-R را به S-s-R تبديل كرد.s رد محرك است. براي كلارك هال تداعي موردنظر، بين s و R صورت مي‌گيرد. رد محرك سرانجام منجر به يك واكنش عصبي وابران (حركتي) r مي‌شود كه به پاسخ آشكار مي‌انجامد. بنابراين، ما با فرمول S-s-r-R سروكار پيدا مي‌كنيم، كه در آن S تحريك بيروني، s رد محرك، r شليك نورون‌هاي حركتي، و R پاسخ آشكار است.

اصل موضوع ۲: كنش متقابل تكانه‌هاي حسي

تعامل بين تكانه‌هاي عصبي، پيچيدگي تحريك و لذا دشواري پيش‌بيني رفتار را نشان مي‌دهد. رفتار به‌ندرت حاصل تنها يك محرك است، بلكه تابع محرك‌هاي زيادي است.

اصل موضوع ۳: رفتار نا آموخته

هال باور داشت كه ارگانيسم با سلسله مراتبي از پاسخ‌ها و رفتار نا آموخته متولد مي‌شود كه هنگام ايجاد يك نياز فعال مي‌گردند. براي مثال اگر يكشي وارد چشم شود، پلك‌هاي چشم به‌سرعت به هم مي‌خورند و آب چشم به مقدار زيادي ترشح مي‌نمايد.

و ...

ppt مراحل رشد اخلاقي كلبرگ در 31 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

شش مرحله كلبرگ

سطح اول، اخلاق پيش عرفي يا پيش قراردادي(تولد تا ده سالگي)

مرحله دوم، فردگرايي و مبادله

مرحله سوم، ارتباطات ميان فردي خوب

مرحله چهارم، حفظ نظم اجتماعي

مرحله پنجم قرار داد اجتماعي و حقوق فردي

مرحله ششم اصول جهاني يا اصول اخلاقي

موضوعات نظري

تفكر اخلاقي و رفتار اخلاقي

تفكر اخلاقي و ساير اشكال شناخت

نگاه زنانه گيليگان به رشد اخلاقي

كاربردهاي ضمني در تعليم و تربيت

ارزشيابي

بخشي از متن

مقدمه

تاثيرگذارترين روانشناس كه در مورد رشد اخلاقي مطالعه و تحقيق كرده لارنس كلبرگ (۱۹۲۷-۱۹۸۷ ) است ."او شخصي فروتن و بمعناي واقعي محققي بود كه به طور عميق و گسترده در موضوعات فلسفه و روانشناسي تفحص كرده و از بزرگاني چون ژان ژاك روسو، جان ديوئي،و جميز بالدوين قدرداني  نموده بود. وي  به علت استعداد فراوان در عرض يكسال دوره ليسانس را به اتمام رساند و رساله دكترايش را در سال ۱۹۵۵ در دانشگاه شيكاگو بر اساس مراحل رشد اخلاقي نوشت و تحقيقات وجستجوهايش را در دانشگاه هاروارد ادامه داد. تئوري او بر اساس عقيده سقراط  كه گفت: "عدالت غايت هر استدلال اخلاقي است " و همچنين روي عقيده پياژه در مورد مراحل كيفي رشد، بنا شده كه لارنس كلبرگ آن مراحل را در حوزه استدلال اخلاقي به كار بست. روانشناس لارنس كلبرگ (Lawrence Kohlberg)، كار پياژه را در مورد استدلال اخلاقي گسترش داد تا نوجواني و بزرگسالي را نيز دربرگيرد.

             شش مرحله كلبرگ

سطح اول، اخلاق پيش عرفي يا پيش قراردادي(تولد تا ده سالگي)

كلبرگ به اين دليل اين سطح را تفكر پيش قراردادي ناميد كه كودكان هنوز به عنوان اعضاي جامعه سخن نمي گويند.

مرحله اول، جهت گيري اطاعت و تنبيه

جهت گزيني بر اساس تنبيه و اطاعت از قوانين به منظور اجتناب از تنبيه مي باشد. اين مرحله مشابه اولين مرحله تفكر اخلاقي پياژه است. كودك بر اين باور است كه افراد صاحب قدرت، مجموعه ثابتي از قوانين را تدوين كرده اند كه او بايد بدون هيچ گونه سوالي از آن اطاعت كند. در اين مرحله ذهن كودك به اين شكل است كه تنبيه با كار نادرست همبسته است.

مرحله دوم، فردگرايي و مبادله

جهت گزيني بر اساس پاداش و همنواعي براي دريافت پاداش و مزايا مي باشد. كودكان در مي يابند كه تنها يك ديدگاه درست كه به وسيله صاحبان قدرت تدوين شده باشد، وجود ندارد و افراد داراي ديدگاه هاي متفاوتند. تنبيه صرفا خطري محسوب مي شود كه فرد مي خواهد از آن اجتناب كند. گاهي اين مرحله فاقد حس مسئوليت اخلاقي به نظر مي رسد، ولي كودكان از اعمال درست، نوعي برداشت خاص دارند. در آنها انديشه مبادله منصفانه وجود دارد كه فلسفه آنها حاكي از نوعي مقابله به مثل است.

 سطح دوم، اخلاق عرفي يا قراردادي(حدود ده سالگي)

مرحله سوم، ارتباطات ميان فردي خوب

كودكان الگوي دختر خوب/پسر خوب را نشان مي دهند كه نوعي همنواعي است تا مورد تاييد ديگران قرار گيرند. كودكان وارد سنين ۱۱ و بيشتر شده اند و ديگر اخلاق را يك جريان ساده تلقي نمي كنند. آنها بر اين باورند كه مردم بايد بر اساس انتظارات خانواده و جامعه زندگي كنند و رفتار «خوب» داشته باشند. رفتار خوب به معناي داشتن انگيزه هاي خوب و احساس هاي ميان فردي نظير عشق، همدردي، اعتماد و توجه به ديگران است.

و ...

ppt آزمون هوش استنفورد بينه در 34 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

انواع فرم‌هاي اين آزمون

آزمون كودكان ٢ و ٥/٢ ساله

آزمون كودكان ٣ و ٥/٣ ساله

آزمون كودكان ٤ و ٥/٤ ساله

آزمون كودكان ٥ ساله

آزمون كودكان ٦ ساله

آزمون كودكان ٧ ساله

آزمون كودكان ٨ ساله

آزمون كودكان ٩ ساله

آزمون كودكان ١٠ ساله

آزمون كودكان ١١ تا ١٤ ساله

روش اجرا و نمره‌گذاري آزمون

بخشي از متن

مقدمه

آلفرد بينه و ويليام هانري در سال ١٨٩٦ مقاله‌اي در مجله‌ي روان‌شناسي منتشر كردند و در آن اكثر آزمون‌هاي موجود را كه به نظر آن‌ها فقط اعمال بسيار ساده و پايين ذهن را اندازه مي‌گرفتند، مورد انتقاد قرار دادند. آن‌ها براي اندازه‌گيري استعداد‌هاي واقعي ذهن، آزمون‌هايي را پيشنهاد كردند كه به رفتار زندگي واقعي نزديك‌تر بود. به نظر آن‌ها چون در زمينه‌ي كنش‌هاي عالي ذهن، تفاوت‌ها آشكارتر از كنش‌هاي پايين است؛ بنابراين آزمون‌هايي كه كنش‌هاي عالي را اندازه مي‌گيرند، نيازي ندارند كه از دقت و صراحت خارق‌العاده‌اي برخوردار شوند. همچنين آن‌ها كساني را كه خواسته بودند هوش را با روش‌هاي كاملا غير‌منتظره اندازه بگيرند، به باد انتقاد گرفتند. اندازه‌گيري هوش از طريق تجليات خارجي و رايج آن مهم‌ترين هدف مقياس اندازه‌گيري هوش بينه است كه در واقع اولين سري آزمون‌هاي رواني به معناي امروزي كلمه را تشكيل مي‌دهد. اين مقياس كه براي اولين بار در سال ١٩٠٥ در فرانسه و براي شناسايي كودكان ديرآموز و عقب‌مانده‌ي ذهني تدوين شده بود، منتشر شد و به رغم نقايصي كه دارد، تاريخ شروع واقعي آزمون‌هاي رواني را نشان مي‌دهد.

آزمون استنفورد – بينه بر مبناي آزمون هوشي آلفرد بينه و تئودور سيمون در سال ١٩٠٥ ساخته شد. آزمون هوشي بينه – سيمون بر مبناي دو اصل "تعريف سن" و "مفهوم توانايي‌هاي كلي ذهني" تدوين گرديد. براساس اصل اول، بينه معتقد بود كه توانايي‌هاي كلي ذهني كودكان با افزايش سن رشد مي‌كند. بنابراين، سوال‌هاي آزمون هر سن را طوري ساخته بود كه با سطح توانايي افراد آن سن هماهنگ باشد. براي اين كار، سوال‌هايي را كه بين ٦٧ تا ٧٥ درصد افراد گروه سني خاص از عهده‌ي پاسخ دادن به آن‌ها برمي‌آمدند، اما كودكان خردسال‌تر كمتر از ٦٧ درصد و كودكان مسن‌تر بيشتر از ٧٥ درصد به آن‌ها پاسخ درست مي‌دادند، براي گروه سني مورد نظر انتخاب مي‌كرد. بينه براساس اصل دوم، توجه خود را به اندازه‌گيري هوش يا توانايي‌هاي كلي ذهني معطوف داشت و به تعريف و اندازه‌گيري عوامل تشكيل‌دهنده‌ي هوش نپرداخت. بنابراين، هر سوالي كه با كل توانايي مورد اندازه‌گيري همبستگي داشت، در محتواي آزمون قرار مي‌گرفت و هر سوالي كه با توانايي‌هاي كلي همبستگي نداشت، كنار گذاشته مي‌شد. آزموني كه براساس دو اصل بالا ساخته شد، شامل ٣٠ سوال بود كه برحسب مقياس سني درجه‌بندي شده بود. آن‌گاه با مقايسه‌ي سن عقلي و سن زماني كودك، درباره‌ي سطح هوش و ميزان آمادگي وي براي استفاده از امكانات آموزشي قضاوت مي‌شد. ترمن روان‌شناس امريكايي در ١٩١٦ آزمون بينه را به انگليسي ترجمه كرد و سپس به كمك دانشگاه استنفورد كاليفرنيا آن را در مورد كودكان آمريكايي استاندارد كرد. ترمن در اين پژوهش اصول مورد نظر بينه را در ساختن آزمون حفظ كرد، اما محتواي آزمون را از نظر تعداد سوال‌ها و دامنه‌ي سني گسترش داد. ترمن براي نخستين بار مفهوم هوشبهر را براساس فرمول "هوشهبر = سن عقلي تقسيم بر سن زماني × ١٠٠" مطرح كرد. اين آزمون كه ترمن آن را آزمون استفورد – بينه ناميد، يكبار در سال ١٩٣٧، بار ديگر در ١٩٦٠ و جديدترين فرم آن در سال ١٩٨٦ تجديدنظر شد و انتشار يافت.

انواع فرم‌هاي اين آزمون

الف. فرم ١٩٦٠ آزمون استنفورد – بينه

اين آزمون براي سنجش هوش كودكان ٢ ساله تا افراد بزرگسال تدوين شده است. در اين آزمون مفهوم هوشبهر انحرافي به‌كار رفته است. هوشبهر انحرافي نمره‌ي استانداردي است كه در آن ميانگين برابر ١٠٠ و انحراف معيار ١٦ است. اگر هوشبهر كسي در اين آزمون ١٠٠ يا نزديك به آن باشد، بهنجار يا طبيعي و يا متوسط تلقي مي‌شود. افراد عقب‌مانده‌ي ذهني دست‌كم دو انحراف معيار پايين‌تر از ميانگين و افراد سرآمد دست‌كم دو انحراف معيار بالاتر از ميانگين نمره مي‌گيرند. محتواي آزمون استنفورد – بينه شامل دو نوع سوال است: كلامي و غير‌كلامي. براي سنين ٢ تا 5/4 سالگي براي هر سن ١٢ سوال و براي سنين ٥ سال تمام تا ١4 سالگي براي هر سن ٦ سوال در نظر گرفته شده است. براي هر سن يك سوال ذخيره هم تدوين شده است. هرگاه ضمن اجراي آزمون، اجراي يكي از سوال‌‌ها با اشكال روبرو شود و يا امكان اجراي يك سوال فراهم نباشد، به جاي آن از سوال ذخيره استفاده مي‌شود. در آزمون‌هاي گروه‌هاي سني ٢ تا ٥/٤ سالگي، در ازاي پاسخ درست به هر سوال يك ماه سن عقلي و در آزمون‌هاي گروه‌هاي سني ٥ تا ١٤ سال، در ازاي پاسخ درست هر سوال دو ماه سن عقلي منظور مي‌شود. سوال‌هاي آزمون افراد بزرگسال در ٤ سطح به شرح زير تدوين شده‌اند:

· آزمون بزرگسال متوسط: شامل ٨ سوال است كه به پاسخ درست هر سوال دو ماه سن عقلي داده مي‌شود، روي‌هم‌رفته ١٦ماه.

· آزمون بزرگسال باهوش(سطح ١): شامل ٦ سوال است و به هر سوال ارزشي معادل ٤ ماه سن عقلي داده مي‌شود، روي‌هم‌رفته ٢٤ ماه.

· آزمون بزرگسال باهوش(سطح ٢): شامل ٦ سوال است و به هر سوال نمره‌اي برابر ٥ ماه سن عقلي داده مي‌شود، روي‌هم‌رفته ٣٠ ماه.

· آزمون بزرگسال باهوش(سطح ٣): شامل ٦ سوال است و به هر سوال نمره‌اي برابر ٦ ماه سن عقلي تعلق مي‌گيرد، روي‌هم‌رفته ٣٦ ماه.

در اينجا نمونه‌هايي از سوال‌هاي آزمون استنفورد – بينه در سنين مختلف، مطرح مي‌شود.

و ...

ppt نظريه نمونه گيري محرك ويليام كي استيس در 39 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

نظريه نمونه گيري محرك ويليام كي استيس

الگوي يادگيري ماركوف استيس

آزمايش جفت هاي متداعي

استيس و روان شناسي شناختي

اهميت حافظه

الگوي آرايش شناختي: رده بندي و طبقه بندي

نظريه نمونه گيري

ديدگاه استيس درباره تقويت

يادگرفتن يادگيري

جايگاه فعلي الگوهاي رياضي يادگيري

ارزش يابي از نظريه استيس

خدمت ها

انتقاد ها

بخشي از متن

مقدمه

استيس سال 1919 در مينه اپوليس واقع در مينه سوتا متولد گرديد. وي از دانشگاه مينه سوتا فارغ‌التحصيل شد. در آنجا دانشجوي اسكينر بود. بعد از گرفتن دكترا، به دانشگاه اينديانا رفت. وي پس از بازگشت از ارتش آمريكا در پايان جنگ جهاني دوم، موقعيت حرفه‌اي‌اش را به‌عنوان يكي از بانيان نظريه رياضياتي يادگيري مستحكم ساخت.

با ظهور كامپيوترهاي داراي سرعت و ظرفيت بالا، مدل استيل، اساس هوش مصنوعي شد. استيل از دانشگاه اينديانا به دانشگاه استنفورد رفت و ازآنجا به دانشگاه را كفلر در نيويورك عزيمت كرد و سرانجام به دانشگاه هاروارد رفت و دوباره با اسكينر همكاري را از سر گرفت.

بعد از بازنشستگي از هاروارد به بلومينگتون واقع در ايند يانا بازگشت و به فعاليت‌هاي خود ادامه داد. يكي از بارزترين فعاليت‌هاي استيس در نظريه يادگيري، مدلي است كه از هوش ارائه داد. كه در آن نرخ تغيير در دانش انسان را برابر با نتيجه هوش او و تفاوت بين سطح فعلي دانش و آگاهي‌شان دانست.علت شهرت استيس نظريه آماري يادگيري اوست

استيس در سال 1997 مدال علم را كه بالاترين افتخاري است كه از سوي بنياد ملي علم به كسي داده مي‌شود دريافت كرد. در حكم اين جايزه آمده است:”براي نظريه‌هاي بنيادين مربوط به شناخت و يادگيري كه زمينه‌ي روانشناسي آزمايشي را تغيير داد و به علم شناختي كمي منجر شد. روش‌هاي پيشگام او درباره‌ي الگوهاي كمي و تأييدش بر دقت و استواري علمي معياري شد براي علم روانشناسي جديد نظريه استيس را مي‌توان كوششي براي كمي كردن نظريه گاتري دانست. نظريه گاتري به‌گونه‌اي فريبنده ساده به نظر مي‌رسد؛ پاسخ‌ها در يك كوشش واحد به محرك‌ها پيوند مي‌خورند. وقتي‌كه شخص به طرح پرسش درباره‌ي آن مي‌پردازد، مثلاً اينكه ماهيت يك محرك به‌تفصيل چيست، به‌زودي متوجه مي‌شود كه اين نظريه بسيار پيچيده‌تر از آن است كه نخست به تصور درمي‌آيد. استيس اين پيچيدگي را موردپژوهش قرار داده و مدلي را ارائه كرده است كه به‌خوبي روشنگر مطلب است.

نظريه نمونه گيري محرك: ويليام كي استيس

استيس نظريه نمونه گيري محرك را مطرح ساخت كه فرضيات اين نظريه به شرح زير مي باشد.

فرض يك. موقعيت يادگيري شامل تعدادي زياد اما محدود از عناصر محرك است. اين عناصر شامل چيزهاي فراواني شامل شرايط آزمايشي چون نور، رنگ، منظره، اهرم در جعبه اسكينر يا گذرگاه ماز T شكل يا محرك هاي در حال تغيير مثل رفتار آزمايشگر، دما، صداهاي اضافي داخل و خارج اتاق، شرايط دروني مانند خستگي يا سردرد هستند كه آزمودني در آغاز يك كوشش آزمايشي آنها را تجربه مي كند. همه اين عناصر محرك بر روي هم با علامت S نشان داده مي شود.

فرض دوم. همه پاسخ هايي كه داده مي شود به يكي از ۲ طبقه زير تعلق ميگيرد:

          اگر پاسخ همان است كه آزمايشگر انتظار دارد به آن پاسخ A1 گفته مي شود.

          اگر پاسخ چيزي به غير از پاسخ مورد انتظار آزمايشگر باشد نادرست است و A2 نام دارد.

فرض سوم. همه عناصر در S يا به A1 و يا به A2 متصلند. يك موقعيت همه يا هيچ است: همه عناصر محرك در موقعيت يادگيري يا به پاسخ مورد نظر يعني درست A1 يا به پاسخ نامربوط يعني غلط A2 شرطي شده اند. عناصر شرطي شده به A1 پاسخ هاي A1 را فرا مي خوانند و عناصر شرطي شده به A2 پاسخ هاي A2 را ايجاد مي كنند.

فرض چهارم. يادگيرنده تنها بخش كوچكي از محرك هاي موجود در هر كوشش را تجربه مي كند و فرض بر اين است كه حجم نمونه در تمام مدت آزمايش ثابت باقي مي ماند. مقدار ثابت S كه در آغاز هر كوشش يادگيري تجربه مي شود با علامت تتا Ө نشان داده مي شود.

فرض پنجم. وقتي كه پاسخي رخ مي دهد يك كوشش يادگيري خاتمه ميابد.

فرض ششم. از آنجا كه در پايان يك كوشش يادگيري تتا به S باز مي گردد و از آنجا كه تتا نمونه گيري شده در آغاز يك كوشش يادگيري جنبه تصادفي دارد، نسبت عناصر شرطي شده به A1 در S در آغاز هر كوشش جديد در عناصر تتا منعكس خواهد شد.

هم استيس و هم حال فرض مي كنند كه در مراحل اوليه آزمايش يادگيري بيشتر از مراحل بعدي يادگيري انجام مي شود.

و ...

ppt نظريه روانشناسي تحليلي كارل گوستاو يونگ در 48 اسلايد بسيار زيبا و قابل ويرايش آماده ارائه با اسلايدشو با فرمت ppt x و رعايت تمامي استانداردهاي زبان فارسي

فهرست مطالب

مقدمه

اختلاف نظر يونگ  با فرويد

انرژي رواني : اضداد، هم ارزي و آنتروپي

سيستمهاي شخصيت در نظريه يونگ

كاركردهاي روان شناختي

تيپ هاي روان شناختي

كهن الگوها در نظريه يونگ

رشد شخصيت در نظريه يونگ

سوال هايي درباره ماهيت انسان در نظريه يونگ

ارزيابي در نظريه يونگ

پژوهش درباره نظريه يونگ

بخشي از متن

مقدمه

كارل گوستاو يونگ  در ۲۶ ژوييه ۱۸۷۵ ميلادي در سويس به جهان آمد و در ۶ ژوئن ۱۹۶۱ در زادگاه خود بدرود زندگي گفت. وي پس از دريافت درجه دكتري در پزشكي و تخصص در روان پزشكي كار خود را در بيمارستان رواني زوريخ آغاز نمود. چندي بعد با فرويد و اوژن بلولر  و پيرژانه ، روان پزشكان نامي آن زمان، آشنائي و همكاري پيدا كرد و بعد از جنگ جهاني دوم كرسي « روان شناسي طبي » را كه بخاطر او در دانشگاه بال تأسيس يافته بود عهده دار گرديد و از آن پس در شرق و غرب به مسافرت و سير در آفاق و انفس و مطالعه و تحقيق فرهنگهاي مختلف پرداخت و همه جا با احترام و تعظيم و تكريم روبرو شد. كارل يونگ در واقع يكي از بزرگترين انديشمندان و محققان عصر حاضر است. او نه تنها در روان شناسي و روان پزشكي مقامي ارجمند دارد، بلكه در رشته هاي گوناگون ديگر نيز داراي تبحر و صاحب نظر است. كتابها و نوشته هاي ديگر او كه فهرستي بالا بلند تشكيل مي دهند در افكار و آراء گروهي از دانشمندان و پژوهندگان تأثير فراوان داشته است. موشكافي هاي او درباره ي ويژگيهاي شخصيت آدمي سبب شده است كه نظريه ي تحليلي بخوانند.

اختلاف نظر يونگ  با فرويد

آشنائي يونگ با فرويد در سال ۱۹۰۶ ميلادي نخست با مكاتبه آغازگرديد. آنها چون افكار خود را بهم نزديك يافتند از همان زمان به همكاري پرداختند، و اين همكاري و دوستي تا آنجا كشيد كه فرويد يونگ را براي ادامه و ترويج « روان كاوي » جانشين خود معرفي نمود. در سال ۱۹۰۹ اين دو مرد دانشي به دعوت استانلي هال  براي شركت در مراسمي كه بمناسبت بيستمين سال تأسيس دانشگاه كلارك  برپا شده بود- به آمريكا رفتند و در آنجا سخنرانيهائي ايراد كردند.

سال بعد كه « انجمن بين المللي روان كاوي » تأسيس يافت يونگ به سمت نخستين رئيس آن انجمن انتخاب گرديد.

در ضمن جريان اين امور يونگ و فرويد اختلاف نظرهائي هم داشتند كه بتدريج شدت مي گرفت؛ بهمين جهت روابط آنها كم كم به سردي گرائيد و سرانجام بسال ۱۹۱۴ بكلي قطع گرديد. اين قطع رابطه و همكاري به دلائل مختلف شخصي و علمي صورت گرفت. يكي از آن دلائل اهميت استثنائي بود كه فرويد به غريزه جنسي مي داد. يونگ در اين باره مي گويد: « نخستين دليل قطع همكاري اين بود كه فرويد روش تحقيق خود را با نظريه اي كه درباره جنسيت داشت مخلوط و يكي مي كرد، و اين چيزي بود كه نمي توانست مورد قبول من باشد ».

از آن پس يونگ به شرح و بيان نظريه ي روان كاوي و روش مخصوص روان درماني خود- كه نكات اصلي آن را قبل از همكاري با فرويد بيان گذاشته بود و بنام « روان شناسي تحليلي » معروف است- پرداخت. يكي از مهمترين اصولي كه او را از فرويد جدا مي سازد اين است كه فرويد آدمي را در ميان دو قطب مخالف سرگردان مي داند و راه اميدي به او نشان نمي دهد ، در صورتي كه يونگ برعكس معتقد است به اينكه آدمي در طول زمان و در كشمكش زندگي راه كمال مي پيمايد و به ترقي و تعالي نائل مي شود. نظريه ي يونگ از اين رو كاملاً اميد بخش است. فرويد فقط به گذشته آدمي، يعني به عوامل ناشي از غرايز و به آنچه در نخستين سالهاي زندگي كسب گرديده است توجه دارد و معتقد است كه اين گذشته تا دم مرگ تكرار مي شود. باري او آينده را ناديده مي گيرد در صورتي كه يونگ هم گذشته بالفعل شده، يعني به وقوع پيوسته، و هم آينده ي بالقوه را، كه اميد مي رود به وقوع بپيوندد، در چگونگي تشكيل و تحول شخصيت مؤثر مي داند، و بخصوص براي آينده، براي هدفها و آرزوها و اميال و آمال و تأثير شگرفي كه در رفتار او دارند، اهميت فراوان قائل است.

ديگر از اختلاف نظرهاي يونگ و فرويد اين است كه فرويد لي بيدو را منحصراً عبارت از غريزه ي جنسي، يا لااقل قويترين عنصر تشكيل دهنده ي آن مي پنداشت، و حال آنك هيونگ آن را به معني وسيعتر نيروي زندگي به كار مي برد و غريزه جنسي را در رديف ساير غرائز و عناصري كه تشكيل دهنده اين نيرو هستند مي داند: همه ي حركات انعكاسي و خودبخودي البته ناشي از اين نيرو هستند، ولي ساير فعاليت هاي بدني و رواني، تفكر و تعقل، نيز به وسيله لي بيدو صورت مي گيرند.

اختلاف نظر ديگر يونگ و فرويد مربوط به شعور باطن يا ناخودآگاه است. يونگ هم مانند فرويد به « ناخودآگاه » و تأثير آن در رفتار، يعني در شخصيت، بسيار اهميت مي دهد، با اين فرق كه او اولاً محتوي ناخودآگاه را، كه فرويد منحصراً عبارت از چيزهاي ناپسنديده و نامقبول و واپس زده مي پنداشت، جايگاه همان چيزها به اضافه خاطره هاي فراموش شده و افكار ملال انگيز گذشته و همه اموري كه هنوز آمادگي به خود آگاه آمدن را ندارند، مي داند. ثانياً براي ناخودآگاه دو منطقه قائل است: يكي منطقه ناخودآگاه فردي و شخصي كه مربوط به زندگي اختصاصي هر كس است؛ ديگر منطقه ناخودآگاه همگاني يا نژادي كه از خاطره هاي نياكان بسيار دور دست و حتي غير بشري به ارث رسيده و همگاني است، يعني مشترك ميان همه افراد بشر است.

باري فرويد درباره مباني كودكي شخصيت تأكيد مي كند، در صورتي كه يونگ بيشتر به مباني جمعي و نژادي شخصيت توجه دارد و قائل به وجود يك شخصيت گروهي يا همگاني است  كه در شخصيت فردي ( خودآگاه و ناخودآگاه ) تأثير فراوان دارد و در واقع مبناي آن است.

اختلاف نظرهاي ديگري نيز ميان يونگ و فرويد هست كه در ضمن بيان نظريه يونگ روشن خواهد شد. نظريه يونگ درباره ي شخصيت با نظريه هاي ديگر اين فرق كلي را دارد كه اندكي پيچيده است و فهمش دشوار است، كمي هم جنبه ي فلسفي دارد و مشكل است بتوان آن را در آزمايشگاه به مرحله تحقيق درآورد، يا روش محاسبه و آمار را درباره آن بكار برد. بهمين جهت روان شناساني كه علاقه فراوان به روشهاي آزمايشگاهي يا آماري دارند به انتقاد او پرداخته اند، ولي او چنانكه خواهيم ديد هواخاهان فراواني هم دارد كه كارش را دنبال كرده اند و مي كنند.

و ...